پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج2-ص201

بايد تمام مهر را به زوجه بدهد وبه مدلس رجوع كند توضيحا اين كه زوج مى‌تواند فسخ نكند ودر صورتيكه فسخ نكرد اگر با وجود شرط بكارت باكره نبوده مى‌تواند تفاوت مهر المثل ثيبه وباكره را از مهر المسمى‌ كسر نمايد.

س 564 – شخصى‌ در حال مرض روانى‌ بوده بعضى‌ از مؤمنين خير انديش براى‌ او زنى‌ عقد كردند بعدا روز بروز حال او بدتر شده بطورى‌ كه آرام وقرار ندارد وموجب زحمت ديگران وخانواده خود مى‌باشد براى‌ زوجه او راه فسخ ونجاتى‌ هست يا نه واگر محتاج بطلاق باشد در موضوع طلاق او چه تكليفى‌ داريم چون دادگاه هم اجازه طلاق او را صادر مى‌نمايد.

ج – اگر بيمارى‌ روانى‌ او بنحوى‌ نبوده كه بحد جنون رسيده باشد وخودش ازدواج كرده وقتى‌ بحد جنون برسد زن مى‌تواند عقد را فسخ نمايد واگر جاهل بحكم بوده فعلا كه علم پيدا كرده فسخ نمايد واگر مجنون بوده وولى‌ شرعى‌ عقد كرده وزن نمى‌دانسته در اين صورت هم مى‌تواند فسخ نمايد واگر زن هم مى‌دانسته ولى‌ شرعى‌ او در صورت ضرورت ومصلحت مجنون مى‌تواند او را طلاق دهد واگرمجنون بوده وعقد بدون اذن ولى‌ شرعى‌ بوده اصل عقد باطل است ومحتاج بطلاق نيست وبايد عده نگهدارد و پس از انقضاء عده مى‌تواند شوهر كند واگر نزاع موضوعى‌ در بين است مرافعه شرعيه لازم است.

س 565 – زنى‌ شخصى‌ را بشوهرى‌ گرفته در حاليكه سالم وبى‌ عيب ومعمولى‌ بوده وبعد به اختلال حواس وجنون اطباقى‌ گرفتار وموجب آزار و اذيت زن شده وعلاوه بر اين نفقه زن را نه خودش ونه پدرش راضى‌ نيستند بپردازند وهم حاضر نيستند او را طلاق بدهند چون جنون شخص نامبرده بعد از بلوغ واقع شده طبق ولايت حاكم شرع اجازه مى‌فرمائيد كه زن مزبوره را مطلقه نمائيم يا نه.

ج – در فرض سؤال اگر جنون او طورى‌ باشد كه اوقات نماز را تشخيص ندهد زوجه اختيار فسخ دارد وحاجت بطلاق ندارد والبته اين اختيار فسخ فورى‌