مجمع المسائل-ج2-ص154
س 425 – هر گاه شخصى بنحو فضولى زنى را بعقد مردى در آورد وخود آن زن با مرد ديگرى ازدواج نمايد حكمش چيست.
ج – تزويج خود زن صحيح است ومحلى براى اجازه عقد اولى باقى نمىماند س 426 – هر گاه شخصى بنحو فضولى زنى را بعقد مردى در آورد در حاليكه مرد اطلاع ندارد واين مرد مادر يا دختر آن زن را براى خود عقد كند وپس از عقد دختر يا مادر اطلاع به آن عقد فضولى پيدا كند حكمش چيست.
ج – ازدواج مرد با دختر يا مادر زن مذكور صحيح است ومحلى براى اجازه عقد فضولى باقى نمىماند.
س 427 – آيا رضايت قلبى در صحت عقد وفضولى نبودن آن كه محتاج به اجازه باشد كافى است يا خير.
ج – رضايت قلبى كفايت نمىكند بنابر اين اگر مثلا زوج در حال عقد حاضر وراضى به آن باشد ولى قول يا فعلى كه دلالت بر رضايت كند از او صادر نشود ظاهرا عقد فضولى است كه مىتواند رد يا اجازه كند بلى در خصوص دختر باكره چنانچه ازحال او كشف رضايت شود و سكوتش بخاطر حياء از تلفظ بهاذن باشد همين اندازه كافيست.
(احكام ازدواج)س
428 – شخصى درزمان حكومت گذشته دو دختر داشته براى دختر كوچك خواستگار آمد و با شناسنامه دختر بزرگ دختر كوچك را بهشوهر داده وسند بنام دختر بزرگ است ولى موقع اجراى عقد صيغه بنام دختر كوچك خوانده شد وبعكس با شناسنامه دختر كوچك دختر بزرگ را شوهر داده چنين ازدواجى چه صورت دارد.
ج – عقد نكاح صحيح است نسبت به همان دخترى كه در وقت عقد مورد اشاره بوده هر چند اسم او اسم واقعى او نبوده و با شناسنامه ديگرى عقد شده واگر