پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج2-ص129

(مسائل هبه)

(در هبه قبض شرط است)

س 332 – زمينى‌ كه ملك زيد بوده بعمرو هبه كرده ولى‌ چون قابل كشت نبوده تصرف ننموده وبهمين حال بوده تا عمرو فوت كرده پسر عمرو هم بعد ازعمر وتصرف نكرده وحاليه نوبت بنوه اش رسيده ومدعى‌ است كه چون زيد به‌پدر بزرگم بخشيده است زمين مال من است ومخفى‌ نماند كه آن زمين تا حال در تصرف ورثه زيد است حق با كدام است.

ج – بطور كلى‌ هبه وبخشش قبل از قبض، ملك واهب است وبعد از قبض هم تا عين باقى‌ است واهب مى‌تواند رجوع بعين نمايد وبخود بر گرداند بلى‌ در هبه بذى‌ رحم بعد از قبض نمى‌تواند رجوع كند وهبه لازم است.

س 333 – چه مى‌فرمائيد در اين مسأله شرعيه كه عمرو يكباب عمارت ششدانگ بزيد بخشيده در صورتى‌ كه عمرو وزيد سالها با هم در آن عمارت نامبرده سكونت داشتند ومدرك بخشش بخط يكى‌ از روحانيون در پيش زيد موجود است ولى‌ عمرو اين مدرك را قبول نمى‌كند واظهار مى‌دارد كه زيد تصرف در عمارت نداشته در اين صورت سكونت زيد در عمارت تصرف محسوب مى‌شود يا خير؟ ج – اگر انتقال مرقوم بنحو صلح شرعى‌ واقع شده باشد صلح كننده نمى‌تواند بعد از صلح از آن بر گردد واگر بنحو هبه معوضه يا هبه بذى‌ رحم باشد وبا سكونت واهب ومتهب در خانه با اذن صريح هبه كننده اختيار تصرفات را