مجمع المسائل-ج2-ص5
نيز نقل فرموده كه آن بزر گوار فرمودند: ” اف لرجل لا يفرغ نفسه في كل جمعة لا مردينه فيتعاهده ويسأل عن دينه ” (1) اف بر مردى كه در هر جمعهاى خويشتن را براى امر دينش يكسره فارغ وآماده ننمايد تا از امر دينى خود مواظبت نموده وراجع به دين خود تحقيق وسؤال بنمايد.
اكنون نوبت بدين مطلب مىرسد كه در ابعاد مختلفه امور دينى از چه كسى بايد سؤال كرد وبه تعبير ديگر، اهل ذكر كه قرآن كريم، انسانها را به آنان حواله داده چه كسانىاند؟ واضح وروشن است كه مصداق اصل وفرد بارز و نمونه شاخص اهل ذكر ائمه طاهرين و جانشينان دوازده گانه رسول الله صلى الله عليه وآله مىباشند و روايات متعدده در اين موضوع در اصول كافى (2) ونيز در تفسير عياشى (3) ودر تفسير مجمع البيان قسمت پنجم وششم (4) نقل شده مثلا در مجمع البيان نقل فرموده كه امام باقر عليه السلام فرمود: ” نحن اهل الذكر ” مائيم اهل ذكر.
ودر زيارت جامعه كه از معتبرترين زيارات است نيز تصريح بدين مطلب شده.
اكنون امت مسلمان و كسانى كه پاى بند به اصول وضوابط اسلامى هستند بحكم قاطع آيه قرآن بايد همواره متعهد باشند كه آنچه به نحوى از انحاء مربوطبه جنبههاى دينى آنان مىشود در ابعاد مختلف از معارف واصول عقائد واخلاق وآداب ومسائل فرعى را از اين كانون صد در صد مطمئن بپرسند.
افتخار شيعه، در ادوار مختلف واعصار گوناگون، همواره روى همين موضوع است كه دين خود ومسائل حلال وحرام خود را از ائمه اهل بيت، اخذ كرده ومى كنند وچنان تعهدى بر اين مطلب ومبنى داشتهاند كه حتى در بحرانى ترين شرائط و دشوارترين موقعيتها ودر اعصار خفقان واختناق مانند دوران سياه بنى اميه (پاورقى صفحه 5) (1) اصول كافى ج 1 طبع جديد ص 40 ج ه (2) ج 1 ص 210 و 211 و 212 (3) ج 2 ص 260 (4) ص 362