پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج1-ص396

فرمائيد.

در پايان، دوام عمر و عزت و استدامه ايام افادت و افاضت از خداى‌ متعال خواهانم.

ج – بعرض محترم مى‌رساند: مرقوم شريف، واصل و از تأخير جواب بواسطه كثرت مشغله، معذرت مى‌خواهم اميد است توفيقات جنابعالى‌ برقرار و مورد عنايات حضرت بقية الله ارواح العالمين له الفداء باشيد.

راجع به سهم مبارك امام عليه السلام در اين موضوع، ادله ولايت فقيه در عصر غيبت بطور تفصيل و دقت بايد ملاحظه شود و اجمالا از همين احاديثى‌ كه جنابعالى‌ خود مرقوم فرموده‌ايد نيز بمناسبت حكم و موضوع و اين كه امور عامه در عصر غيبت، مهمل و بلا نظام نيست و احكام هم – جز آنچه كه مشروط به مباشرت شخص امام عليه السلام يا نائب خاص آن حضرت است – تعطيل نمى‌شود استفاده مى‌شود كه ولايت فقيه، بر تمام امورى‌ كه متولى‌ آن بايد حاكم و والى‌ امر باشد ثابت مى‌باشد و سهم مبارك امام عليه السلام از امور مالى‌ اسلام است كه امر آن (بيد من بيده الامر) است چنانچه در عصر حضرت رسول اكرم صلى‌ الله عليه وآله وسلم وحضرت امير المؤمنين عليه السلام اين امور مالى‌ اسلام، در دست خودشان بوده و در عصر ساير ائمه عليهم السلام در مواردى‌ كه مانع از مداخله نداشتند و شيعيان مراجعه مى‌كردند مداخله مى‌فرمودند و بحسب طبع حكم، و اصل تشريع، عهده‌دار و متولى‌ امور مالى‌ مثل گرفتن و تقسيم آن بايد ولى‌ امر باشد و جواز (استقلال من عليه الحق) به آن، محتاج به دليل است بنابر اين ولايت بر امر سهم مبارك امام عليه السلام از ادله حكومت، قابل استظهار و ادعاء شمول آن قريب و قوى‌ است مع ذلك با قول به ثبوت ولايت فقيه، بر مال غائب كه قول معتمد ومقبول است ولايت بر اموال آن حضرت ارواحنا فداه به اين معنى‌ نيز ثابت است بلكه اولويت دارد زيرا وقتى‌ براى‌ حفظ مصالح اموال مردم، فقهاء ولايت بر اموال غائب داشته باشند چنانچه از فرمايش امام عليه السلام در مثل روايت محمد بن اسماعيل بن بزيع: (ان كان القيم مثلك و مثل عبد الحميد فلا بأس) هم استفاده مى‌شود، حفظ و رعايت اموال امام عليه السلام كه قوام امور مالى‌ دين، منوط به آن است بطريق اولى‌ لازم، و فقيه، بر آن ولايت دارد و لا اقل اين مورد نيز هست و بر فقيه،