پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج1-ص238

ج – اجازه داشتن امام جماعت، از مجتهد، معتبر در صحت جماعت نيست، همين قدر كه مأمومين، او را عادل بدانند مى‌توانند باو اقتدا كنند.

س 36 – اقتدا به شخص فاسق شيعه به ملاحظه بعض جهات مانند خويشاوندى‌ ورفاقت و نظائر اينها – با توجه به اين كه اقتدا موجب حفظ وحدت است و بدين جهت، قصد مأموم، جنبه دينى‌ و معنوى‌ پيدا مى‌كند و ضمنا مندوحه هم دارد – چگونه است؟ البته از مرحوم همدانى‌ رضوان الله عليه در مصباح الفقيه استفاده مى‌شود كه مشكل است.

ج – اقتداء حقيقى‌، به امام جماعت فاسق، جائز نيست ولى‌ جواز اقتداء صورى‌ به او بطورى‌ كه موجب اشتباه ديگران نباشد و مفسده ديگرى‌ مثل ترويج باطل، بر آن مترتب نگردد دائر مدار ضرورت است.

س 37 – اگر كسى‌ يكى‌ از گناهان كبيره را كه موجب حد شرعى‌ است انجام دهد وپيش از اطلاع حاكم شرع، توبه كند مى‌تواند امام جماعت شود؟.

ج – اشكال ندارد.

س 38 – آيا امامت و اقامه جماعت را براى‌ بنده – با در نظر گرفتن اين كه مردم اظهار تمايل به اين موضوع مى‌كنند – تجويز مى‌فرمائيد يا نه؟.

ج – امام جماعت علاوه بر عدالت بايد مسائل نماز را خوب بداند.

حال اگر شما مسائل نماز را خوب مى‌دانيد و مردم هم شما را عادل مى‌دانند ومى‌ توانند به شما اقتدا كنند و اگر كاملا وارد مسائل امامت نيستند امامت شما مشكل است.

س 39 – اگر حالى‌ به امام جماعت، دست دهد كه قادر بر ادامه جماعت نباشد تكليف مأمومين چيست؟.

ج – در صورتيكه براى‌ امام، حالى‌ پيش آيد كه فاقد شرط جواز اقتدا بشود مأمومين مى‌توانند يكى‌ از خودشان را – كه واجد شرائط امامت و در صف اول باشد – جلوتر ببرند و در اقتدا، عدول به او كنند و مى‌توانند نماز خود را فرادى‌ نمايند.

س 40 – اگر مأموم، در ركعت آخر امام، اقتدا كند آيا جائز است كه پس از پايان اين نماز، امام نماز ديگر خود را به همين مأموم، اقتداء كند يا نه؟.