مجمع المسائل-ج1-ص216
س 67 – شخصى در قريهاى در حدود يكصد كيلو مترى اصفهان متولد شده و در چهار فرسخى آن قريه، محل ييلاقى داشته كه تابستانها 3 تا 4 ماه در آن محل ييلاقى زندگى مىكرده است و اكنون متجاوز از بيست سال است كه ساكن تهران شده ولى در آن قريه خانه دارد و سالى چند مرتبه به آن قريه مىرود و بعضى اوقات دو يا سه روز و گاهى بيشتر متوقف مىكند و مىگويد اعراض نكردهام، و چند فرزند دارد كه همه آنها در تهران متولد شدهاند، آيا نماز اين شخص در آن قريه وآن محل ييلاقى كه مىرود قصر است يا تمام؟ و همچنين نماز فرزندان او؟.
ج – در فرض سؤال نماز آن شخص در قريه مذكور كه هنوز از آن اعراض نكرده تمام است، و نسبت به ييلاقى چنانچه سكونت او سه و يا چهار ماه در آنجانيز بعنوان وطن بوده و هنوز اعراض ننموده نماز در آن محل نيز تمام است و اما فرزندان آن شخص كه خود مستقلند و در آنجا ساكن نيستند يا بچههائى كه فعلا تابعند ولى در منزل تهران هستند و در آن قريه با پدر و مادر زندگى نكردهاند بايد نماز خود را در آن قريه قصر بخوانند.
وطن ثانوى
س 68 – آيا حكم وطن بر كسانيكه در يك مكان معين مدت طولانى بمانند ولى قصد اقامت دائم در آنجا نداشته باشند و راجع به آينده خود تصميم روشن ندارند بار مىشود يا خير؟ و تكليف آنان راجع به نماز و روزه چيست؟.
ج – در صورتيكه قصد ماندن و سكونت بطور موقت نداشته باشند و سالها در شهر يا روستائى زندگى كنند، هر چند قصد اقامت دائم نداشته باشند حكم وطن بر آنها جارى مىشود و بايد در آنجا نماز را تمام بخوانند و روزه را بگيرند.
س 69 – ما حكم صلوة وصيام المؤمنين المهاجرين من أوطانهم من جهة الحرب، في البلاد التي سكنوا فيها وبعضهم أشترى دارا وقصد التوطن فيها ما دامت الحرب قائمة وبعضهم سكن من قبل الدولة فهل يحسب وطنا لهم وإن صلاتهم تمام وعليهم الصيام أم لا؟.
ج – في فرض المسئلة إن كان قصد هؤلاء، التوطن إلى حين انقضاء الحرب أو زمان معين فليس هذا البلد وطنا لهم فلا يصح منهم التمام إلا مع قصد إقامة عشرة