پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج1-ص20

س 11 – هل الإجماع على‌ عدم جواز تقليد الميت مطلقا إبتداءا تام، حتى‌ يكون معارضا لسيرة العقلاء؟ وعلى‌ تقدير تماميته ومعارضته فأيهما يلزم أن يقدم؟ ج – استقرار السيرة على‌ جواز تقليد الميت إبتداءا – وإن كان أعلم – غير تام فعدم جوازه ليس لقيام الدليل على‌ خلافه بل لعدم الدليل على‌ جواز الإكتفاء به ومع فرض تمامية الإجماع وسيرة العقلاء لا شك في تقدم الإجماع على‌ السيرة لأنه دليل لردع الشارع عن متابعة السيرة س 12 – شخصى‌ پس از فوت آقاى‌ بروجردى‌ قدس سره در مسأله

بقاء بر تقليد ميت،

از يكى‌ از آقايان مراجع، تقليد كرده و اكنون فراموش نموده كه در آن وقت كدام يك از آنان را در نظر گرفته است ولى‌ او را اجمالا بين چند نفر مى‌داند بنابر اين تكليف او در صورتيكه همه ايشان در قيد حيات باشند چيست واگر بعضى‌ از آنان فوت نموده باشند وظيفه او چيست؟.

ج – با فرض عدم تمكن از تحصيل علم يا ظن بمرجع قبلى‌، فعلا مثل شخصى‌ كه ابتداءا مى‌خواهد تقليد كند، به مجتهد حي كه واجد شرائط تقليد باشد رجوع نمايد وبا تعدد و تساوى‌، مخير است بهر يك رجوع نمايد وفرق نيست كه مرجع قبلى‌ مردد بين احياء باشد يا بين احياء واموات.

س 13 – اگر حضرت آية الله به دليل عدم جواز تقليد از ميت اشارتى‌ فرمايند كمال بنده نوازى‌ است.

ج – نبودن دليل بر جواز تقليد، از ميت با وجود مجتهد حى‌، كافى‌ در عدم جواز آن است.

بقاء بر تقليد ميت س 14 – شخصى‌ مقلد مرحوم آية الله بروجردى‌ بوده پس از فوت ايشان به مرحوم آية الله حكيم رجوع و بنابر فتواى‌ آن مرحوم به تقليد از مرحوم بروجردى‌ باقى‌ مانده پس از فوت مرحوم حكيم، توجه به اين كه بايد به مجتهد حى‌ مراجعه نمايد نداشته لذا تا كنون به تقليد آقاى‌ بروجردى‌ رحمة الله عليه باقى‌ مانده اكنون متوجه شده كه بايد در مسأله بقاء بر تقليد ميت مراجعه به حى‌ نمايد با فرض اين كه مجتهد