جامع الشتات-ج4-ص585
372: سؤال: زيد دخترى را به عقد خود در آورده وبعد از عروسى به خانه خودآورده، وبعد از دو سه روز به سفرى رفته ودر مراجعت از سفر داخل خانه شده ديده كه: پسر عموى آن دختر در خانه او با زن او جمع شده ودخول كرده.
از آن زن پرسيده كه اين چه عمل است.
زن در جواب گفت كه به زور با من دخول كرد.
وكيفيت را به ملاى آن ولايت نقل نموده.
آن ملا گفته شما بايد از هم جدا شده لعنت به همديگر كرده باشيد آن زن نه مهرى از تو خواسته باشد ونه توهم به او رجوعى داشته باشى.
بعد دختر به خانه پدرش رفته وپدرش آمده مطالبه تمام مهر دخترش راز زيد مىكند وحال آن كه زيد دختر را به شرط اين كه باكره است نكاح كرده ودر شب عروسى معلوم شده با كره نيست، وبه خود زده سر او را فاش نكرده.
در اين صورت زن چنينى كه با او خيانت كرده وزانيه است مطالبه مهر از او مىتواند كرد يا نه؟ ودر صورت مطالبه مستحق تمام مهر است يا نصف؟ وبا و جود اين عمل وخيانت، هر گاه زيد او را نخواسته باشد احتياج به طلاق دادن دارد يا نه؟ جواب: زوجه به سبب زنا حرام نمىشود بر زوج.
هر چند اصرار به زنا كردن داشته باشد (على الاشهر الاظهر) خصوصا در چنين جائى كه ادعاى اكراه مىكند.
وبه سبب زنا مهر او ساقط نمىشود، بلكه هر گاه شوهر به او دخول كرده بوده تمام مهر لازم است بر زوج.
وبدون طلاق از زوجيت او بيرون نمىرود.
بلى هر گاه زوج به زوجه بگويد تو زنا كردى، يا بگويد (زن من زنا كرده است ومن به چشم خودم ديدم مثل ميل در سرمه دان) بلكه هر گاه بگويد (علم از براى من حاصل شده به زنا) – بنابر قولى -، وزوجه منكر باشد، وشاهد هم نداشته باشد.
در اين صورت حد قذف بر شوهر لازم مىشود، به شرطى كه آن زن مشهور به زنا كارى نباشد وبى پروا در زنا نباشد.
و هر گاه خواهد حد از او ساقط شود بايد لعان كند در نزد حاكم شرع (يعنى مجتهد عادل) به آن الفاظى كه در شرع وارد شده.
وبعد از لعان، حد از او ساقط مىشود اما زن حرام ابدى مىشود.
واحتياج به طلاق نيست.
وبهتر اين است كه در چنين صورتى كهمطلع شد به زنا ونخواهد آن زن را نگاه دارد، نسبت زنا به آن زن ندهد واو را طلاق بدهد وخود را خلاص كند.
وبه هر حال لعان كردن از براى خلاص شدن از حد است در صورتى كه نسبت زنا به زوجه بدهد وشاهد نداشته باشد.
واگر مضايقه از حد نداشته باشد وخواهد وى را نگاه دارد هم مىتواند.
خصوصا هر گاه مقلد كسى است كه حد را