جامع الشتات-ج4-ص549
برسانند كه در اين صورت ضمان صحيح است، وزوجه رجوع مىكند به ضامن ها در صداق خود.
وبدان كه در اينجا دو ضمان است.
يكى (ضمان تسبيب) كه بر خود زوج لازم است پس در صورتى كه مال غير را به زوجه داده در عوض مهر ومالك ملك خود را گرفت، زوجه رجوع مىكند به مهر كه قيمت آن ملك است وبه آنچه غرامت كشيده از اجرت المثل وغير آن.
ويكى ديگر ضمانى است كه به عقد ضمان حاصل شده، وآن ممكن است كه به ضمان خود زوج حاصل شود، وبه ضمان غير.
ومفروض اين است كه عقد ضمان واقع شده به ضمان آن چهار نفر از براى زوجه كه هر گاه بر زوجه غرامتى لازم آيد از تلف ثمن كه مهر است (يا غير آن) از عهده بر آيند از براى زوجه.
وچون زوجه صرفه خود را در رجوع به زوج نمىداند (چون فقير است) اعتماد به اين عقد ضمان، كرده والا او را مىرسد كه راضى شود به ضمان زوج ودستبردارد از اين ضامن ها.
وبر فرض كه رجوع كرد به ضامن ها ديگر رجوع به زوج نمىتوانند كرد.
زيرا كه آنها ضامن زوج نشده اند، وضمان تسبيب هم در اينجا نيست، چون به خدعه شده وزوج وضامن هاهر دو عالم اند وغصبيت.
واما سؤال از اين كه آيا بر زوجه لازم است تمكين با عدم ضمان يا نه؟ پس هر گاه زوجه مطالبه نقدى در ذمه زوج دارد وراضى نشود به گرفتن املاك الا به ضمان، در اين صورت بر او واجب نيست تمكين الابه ضمان.
بيش از اين نيست كه با وجود اعسار زوج، نمىتواند او را الزام كند به دادن نقد، واما اين كه لازم باشد بر او قبول كردن ملك در عوض تا زوج ومستحق تمكين شود، پس آن دليلى ندارد.
343: سؤال: زيد را دخترى است نه ساله خديجه نام، به عمرو نمود كه من اين دختر را به تو تزويج مىكنم.
وبعد از آن كه عقد كردند، وزن را رؤيت كرد، ديد كه دختر ديگر است كه سى چهل سال دارد فاطمه نام.
الحال فاطمه مدعيه است كه من زوجه توام چون از من اذن خواستند وبراى تو نكاح كردند.
وعمرو مىگويد كه من به اعتقاد اين كه تو دختر هشت نه ساله بودى، قبول كردم واگر مىدانستم تو آن نيستى قبول نمىكردم.
آيا مدعى كدام است ومدعى عليه كدام؟؟.
وحكم آن چه چيز است؟.
جواب: اين سؤال اغتشاشى دارد، وممكن است كه از فروع يكى از دو مسأله باشد كه علما متعرض آن شده اند.
پس ما والا آن دو مسأله را بيان مىكنيم وبعد از آن متعرض سؤال مىشويم: