پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج4-ص534

مطلق امتين، يعنى‌ منع مى‌كنم نفس وولد خود را از دو كنيز، يعنى‌ حتى‌ در تملك آنها.

والا بر شيخ وارد خواهد آمد كه ظاهر حديث اتحاد مورد حكم روايت است وآن نمى‌سازد با اين ترديد شيخ.

واولى‌ اين است كه بگوئيم كه مراد از آيه (والذين هم لفروجهم حافظون) است كه عموم آن دلالت بر حليت جمع مى‌كند.

وآيه تحريم آيه (وان تجمعوا بين الاختين) است.

ووجه دلالت آن در كنيز اين است كه تقدير شود در آيه نكاح ووطى‌، هر دو، يعنى‌ حرام است نكاح امهات ووطى‌ آنها، يا نكاح آنها هر گاه وطى‌ به عمل نيايد.

و هكذا ساير محرمات تا برسد به (ان تجمعوا بين الاختين).

يعنى‌ حرام است نكاح اختين جمعا ووطى‌ آنها جمعا، تا دلالت كند بر حرمت عقد اختين دون جماع ووطى‌ اختين بدون عقد هر چند به سبب ملك باشد.

پس بنابر اين اين مراد اين است كه اين دو آيه دو عام است كه نسبت ما بين آنها عموم من وجه است.

وآن حضرت فرمودند كه من نهى‌ مى‌كنم از آن نفس وولدم را.

يعنى‌ بنا را به عمل به آيه تحريم مى‌گذارم وتخصيص مى‌دهم آيه ملك را.

ووجه تخصيص خود وولد خود تقيه باشد.

چنانكه شيخ در استبصار كلام أمير المؤمنين (ع) را حمل بر آن كرده، وموثقه معمربن يحيى‌ بن نسام (يا سام، يا سالم، بنابر اختلاف نسخ.

وظاهر اتحاد كل است) روايت كرده (قال: سألت اباجعفر – ع – عما يروى‌ الناس عن أمير المؤمنين – ع – اشياء من الفروج لم يكن يأمربها ولا ينهى‌ عنهاالا نفسه وولده.

قلنا كيف يكون ذلك؟ قال: احلتها آية وحرمتها آية اخرى‌.

فقلناهل الا ان تكون احديهما نسخت الاخرى‌ ام هما محكمتان ينبغى‌ ان يعمل بهما؟ فقال: قد بين لهم اذ نهى‌ نفسه وولده.

قلنا: ما منعه أن يبين ذلك للناس؟ قال: خشى‌ ان لايطاع ولوان أمير المؤمنين ثبتت قدماه اقام كتاب الله كله والحق كله).

واما جواز جمع آنها در وطى‌: پس شكى‌ در حرمت آن نيست.

يعنى‌ هر گاه دخول كرد به يكى‌ از آنها جايز نيست دخول به ديگرى‌.

زيرا كه اگر جماع كند با آن ديگر صا