جامع الشتات-ج4-ص520
نمىتواند شد.
واحتياج به طلاق هم ندارد.
و هر گاه اكراه در نكاح به ثبوت نرسد زوجه زن آن مرد است، وغير تسلط قسمى به شوهر، ندارد.
پس هر گاه بعد او را طلاق گفت هم حكم مىشود به مفارقت بين آنها.
و هر گاه زوج مدعى شود كه در طلاق مجبور بودم، وشاهدى نداشته باشد، وزن بگويد به رضا بود، قول زوجه مقدم است با يمين، وقسم [ را ] كه خورد هر جا كه خواهد شوهر مىكند.
مگر اين كه دعوى زوجه به اجبار، مقرون به قرينه صدق باشد (مثل اين كه محبوس باشد يا در دست ظالم متغلبى باشد) كه در آن وقت ظاهر اين است كه قول زوج مقدم است با يمين.
واين مطالب چون محتاج است به مرافعه، هر كس اهل مرافعه است حكم را مىداند.
327: سؤال: شخصى زنى را به عقد نكاح خود در آورد، قبل از دخول آن زن راطلاق شرعى بدهد، وبعد از طلاق آن شخص مطلق پشيمان شده مىگويد (من مجبور بودم به طلاق وبه فرموده شخص آمر جابرى من زن خود را طلاق گفتم).
آيا اين سخن مرد شرعا مسموع است؟ يا صورت ندارد؟ ودر صورت عجز از بينه وعدم اثبات جبريت خود، غير از قسم تسلط بر زن مطلقه دارد يا نه؟ ومى تواند بعد از قسم، زن مسطوره مطلقه را شرعا مانع شود كه شوهر اختيار بكند؟ وزن بعد از قسم خوردن اختيار دارد كه به شوهر برود يا نه؟ وطريقه قسم خوردن را قلمى فرمائيد كه زن چه نحو قسم بخورد تا خلاص شود؟.
وهمه كس اين زن را مىتواند بعد از قسم خوردن به عقد نكاح در آورد؟ يا مخصوص به آنهائى است كه علم واطلاع بر اين مقدمه نداشته باشند؟.
جواب: قول زوج به مجرد دعوى اكراه بر طلاق – هر گاه بينه نباشد – مقدم داشته نمىشود بر قول زوجه هر گاه زوجه منكر اكراه بر طلاق باشد (بلكه) قول زوجه مقدم است بايمين، مگر اين كه قرينه بر صدق زوج باشد (مثل اين كه در دست ظالمى باشد، يا محبوس باشد وادعاى اكراه كند) در آنجا ظاهر اين است كه قول او مقدم باشد بايمين.
هر گاه قرينه بر صدق زوج نباشد، زوجه قسم بخورد هرجا كه خواهد شوهر مىكند و هيچ كس مانع او نمىشود.
هر كس كه بر او معلوم نشده كه زوجه مجبور بوده به طلاق، آن زن را مىتواند بگيرد.
واما كيفيت قسم: پس چون اين امور مرافعه مىخواهد، ومرافعه كردن وقسم دادن بدون حضور يا اذن مجتهد عادل (كسى را كه اهل داند) نمىشود، فايده در بيان كيفيت قسم: نيست.
هر كس اهل مرافعه است حكم وكيفيت قسم را مىداند.
والاقسم زوجه به