جامع الشتات-ج4-ص518
واما سؤال از زوجه نقدى كه قبل از عروسى مىفرستند: پس اگر از براى اين است كه (بعينها يا ببدلها) به خانه شوهر بياورد پس آن مثل لباس وزينت است، چنانكه گفتيم.
واگر اباحه تصرف كرده به هر نحو كه خواسته باشد پس در صورت تلف، استرداد جايز نيست.
چون خود او را مسلط كرده بر آن.
ودر صورت بقاى عين يا بدل آن، جايز است استرداد.
به دليل اصل واستصحاب وعدم ناقل شرعى.
ومفروض اين است كه از باب هبه نيست.
وبر فرضى كه باشد هم احكام هبه بر آن جارى مىشود.
واگر خواهيم اين راهبه معوضه كنيم هم تمام نيست.
واكثر ابحاث سابقه، بر آن وارد است.
323: سؤال: شخصى با زن خود ناسلوكى داشته.
بعد از مدتى شخص ديگرى به جبر گفته كه طلاق زن خود را بده، وآن شخص از خوف آن مرد جبار، پنهانى به نزد ملائى رفته كه (من به جبر طلاق زنم را ميدهم تو گواه باش در ميانه).
بعد از مدتى همان مرد ملا يا سهو كرده يا فراموش كرده [ آن رن را ] براى ديگرى صيغه ونكاح كرده.
آيا آن صيغه صحيح است يا باطل؟ جواب: هر گاه در نفس الامر واقع است كه طلاق به جبر بوده، نكاح دوم باطل است.
لكن نمىتوان آن زن را از دست آن مرد گرفت مگر اين كه او هم اقرار كند كه (علم داشتم كه طلاق اوجبرى بود).
يا شوهر اول دو شاهد عادل بگذارند كه جبرى بوده.
در اين وقت زن را از او مىگيرند وبه شوهر اول مىدهند.
324: سؤال: كسى صغيره خود را به نكاح منقطع در مدت يك روز به عقد شخصى در آورده، مقصود او محرميت زوجه وى به آن شخص باشد.
آيا محرميت حاصل مىشود؟ و بعد از فوت زوج نكاح آن زوجه بر آن شخص حرام است يا نه؟ جواب: هر گاه صغيره به حدى صغير است كه به هيچ نحو استمتاعى از او حاصلنمىشود حتى به بوسيدن از روى شهوت، ومحض از براى محرميت مادرش عقد كرده، اظهر اين است كه باعث محرميت نمىشود.
وآن زن بر او حرام نمىشود.
وليكن از تزويج آن زن كمال احتياط مرغوب است.
چون امر فروج است وامرآن شديد است.
325: سؤال: شحصى زنى را به عقد در آورده.
وبعد از وقوع نكاح في مابين زوج و زوجه، قبل از دخول زوجه ادعاى اكراه بر عقد نمايد.
وقراين اكراه هم موجود باشد مثل اين كه در تحت يد ظالمى بلا رضا ورغبت بوده باشد.
در اين صورت قول زوجه مقدم است بر قول زوج يا نه؟ -؟ وبر تقدير تقديم قول زوجه، بعد از حلف كه از زوجه به عمل آيد،