پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج4-ص513

سوم اين كه: مزج وخلط حاصل نشده وعلم حاصل شود به اين كه اين چيزيكى‌ از آن چيزهائى‌ است كه موجودند در خارج وبعضى‌ حرام اند وبعضى‌ حلال.

وندانى‌ كه اين كداميك از آنها است.

واين قسم هم بر دو قسم است: يكى‌ آن است كه كه آن افراد موجود خارجى‌محصورند.

يعنى‌ مى‌توان بدون عسر و حرج تعداد واحاطه آنها كرد.

مثل اين كه ده رأس گوسفند باشد كه يكى‌ يا دوتاى‌ آنها مغصوب باشد.

يا دو جامه يا سه جامه كه يكى‌ از آنها مغصوب باشد.

ودوم آن كه: افراد موجود خارجى‌ غير محصور باشند ودر احاطه به آن عسر و حرج لازم آيد.

مثل اين كه بدانيم درشهرى‌ يك خانه مغصوب، يا در گله هاى‌ شهر يك گوسفند مغصوب هست، وندانيم كدام است.

ظاهر اين است كه خلافى‌ در حليت قسم اول، وقسم دوم از قسم سوم، نيست.

چنانكه ظاهر اين است كه قسم دوم هم اشكالى‌ در حرمت آن نباشد.

واشكال ونزاع در قسم اول از قسم سوم است كه مشهور است به (شبهه محصوره).

و در آن چند قول است.

ومشهور وجوب اجتناب از جميع است.

وقول ديگر جواز ارتكاب است مادامى‌ كه يقين به ارتكاب حرام نشود، به اين معنى‌ كه هر گاه دينارى‌ حرام مثلا داخل شود در ميان ده دينار حلال وندانى‌ كدام است، جايز است خرج كردن ده تاى‌ آن، واجتناب از يكى‌.

و قول ديگر جواز ارتكاب همه است، هر چند بعد از خرج همه دنانير جزم حاصل مى‌شود به شغل ذمه به آن دينار، ولكن معصيتى‌ از براى‌ او نيست وقول ديگر رجوع به قرعه است.

وتفصيل ادله اقوال را در كتاب قوانين استقصا كرده ام.

هر گاه اين را دانستى‌ مى‌گوئيم كه لفظ انساب واسبابى‌ كه در قرآن مذكور است، اسم چيزى‌ است كه متحقق باشد.

يعنى‌ خواهر نسبى‌ متحقق، و هم چنين خواهر رضاعى‌ متحقق.

پس هر گاه پدر او رفته باشد به شهر دورى‌، وبعد مدتى‌ اين شخص وارد آنجا شود واحتمال بدهد كه خواهرى‌ براى‌ او بهم رسيده باشد، يا اين كه احتمال بدهد كه در آنجا خواهر رضاعى‌ بهم رسانيده باشد.

واحتمال بدهد كه اين زنى‌ را كه مى‌خواهد بگيرد از آنها باشد.

اينها داخل آيه تحريم نيستند كه اجتناب از آنها واجب باشد.

وتفحص از اين معنى‌ هم لازم نيست.

چون اصل عدم وجود خواهر، واصل عدمتحقق رضاع است بخلاف جائى‌ كه داند خواهر نسبى‌ يا خواهر رضاعى‌ دارد اما نمى‌شناسد ومشتبه