جامع الشتات-ج4-ص486
305: سؤال: هر گاه ناكح از قبل منكوحه وكيل شده ايجاب را واقع سازد.
واز قبل خود شخصى ديگر را، يا منكوحه را وكيل نمايد.
جايز است يا نه؟ جواب: ظاهر جواز است در هر دو 306: سؤال: مهر سنت را به پول اين زمان بيان فرمايند جواب: مهر سنت دويست وشصت ودو مثقال ونيم پول تقره سكه دار است به مثقال صرافان.
307: سؤال: شخصى زنى گرفته ودر مدت ده دوازده سال تصرف ننموده.
زن مدعى غنى وزوج مدعى اين كه عيب از تو است.
آخر الامر به وساطت وسعى جمعى راضى به طلاق شده وآن زوجه را مطلقه ساخته، واراده تزويج دختر ديگر نموده، ودر ضمن عقد شرط كرده كه (هر گاه در مدت يك سال آن دختر ريا تصرف نكند، عقد منفسخ باشد).
آيا بعد از يك سال بر فرض عدم تصرف وثبوت عنن محتاج به رجوع به مجتهد، و مرافعه، ومهلت به فصوار بعه، هست؟ يا آن كه بعد از انقضاى سال عقد منفسخ وزوجه سر خود است كه به هر كى خواهد تواند شوهر كند؟.
ودر مدت اين سال با وجود عدم قدرت بر تصرف، آيا نفقه وكسوه آن دختر بر آن زوج لازم است يا نه؟ جواب: ظاهر اين است كه اين عقد از اصل باطل است.
ونه حاجت به مرافعه و معامله عنن دارد، ونه به طلاق.
ولكن احوط آن است كه صيغه طلاق بر او جارى كند.
308: سؤال: مردى چهار زن به عقد دوام داشته وبه علت عدم علم به حرمت خامسه، وعدم اطلاع عاقد به زوجات اربع، زنى ديگر به عقد در آورده وبه او تصرف نموده.
بعد شنيده كه زن خامسه حرام است.
الحال مىخواهد كه يكى از زوجات اربعه سابقه در مطلقه نمايد.
آن زن معقوده خامسه را (بعد از طلاق يكى از اربعه وانقضاى عده) مىتواند عقد كند؟ يا حرام مؤبد است؟.
جواب: بلى جايز است كه بعد از انقضاى عده مطلقه، خامسه را ثانيا بع عقد جديددر آورد.
309: سؤال: زيد زوجه خود را طلاق دهد.
ودر حضور حاكم شرع اعتراف نمايد كه دخل به او نكرده.
وعمر وبدون رعايت مدت عده زوجه مزبوره را عقد نمايد وبه تصرف در آورد.
بعد از آن زيد حاضر شود وبگويد كه من دخل كرده بودم ودر حضور حاكم شرع نظر به اين كه خجالت مىكشيدم كه بگويم كه بدون مقدمات عروسى دخول