پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج4-ص422

عمومات آيات با اطلاقاتى‌ كه راجع مى‌شود به عموم در كلام حكيم.

مثل قوله تعالى‌ (فانكحوا ما طاب لكم من النسا) و (فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن) و (حتى‌ تنكح زوجا غيره) و (فلا جناح عليكم في مافعلن في انفسهن بالمعروف) وامثال اينها كه نكاح در آنها نسبت داده شده است به زنان بدون فرقى‌ وتفصيلى‌.

ومراداز (معروف) در آيه تعرض از براى‌ ازدواج وعدم حد او است.

واجماع منقول كه سيد مرتضى‌ (ره) در انتصار نقل كرده.

وخصوص اخبار كثيره مثل صحيحه فضلا كه صدوق آن را به سند صحيح وكلينى‌ به سند حسن روايت كرده [ اند ].

وتعجب از شهيد ثانى‌ [ است ] كه آن را وصف به حسن كرده ومنع صحت آن كرده.

و شايد كتاب فقيه در نظر او نبوده.

با وجود آن كه (حسن به ابراهيم بن هاشم) هم (كالصحيح) است.

از امام باقر (ع) كه فرموده (المرأة التى‌ قد ملك نفسها غير السفيهة ولا المولى‌ عليها، تزويجها بغير ولى‌ جايز).

ودر متن اين حديث گفتگو بسيار كرده اند، وشبهات در آن طرح كرده اند.

وحق اين است كه اين سخن هاهمه دور از صواب است، ومحتاج به ذكر نيست.

و بر اين استدلال ايراد مصادره كرده اند كه (ما قبول نداريم كه باكره مالك نفس خود است يا آن كه مولى‌ عليها نيست.

وهمين اول دعوى‌ است).

وحق اين است كه در اينجا مصادره نيست، وظاهر حديث اين است كه زنى‌ كه مالك نفس خود باشد، يعنى‌ آزاد باشد ومملوكه نباشد، واين صفت داشته باشد كه سفيه نباشد، واين صفت داشتهباشد كه مولى‌ عليها نباشد، يعنى‌ مجنونه وصغيره نباشد.

پس به درستى‌ وبه تحقيق كه شوهر كردن او بدون ولى‌ جايز است.

ومى‌ تواند شد كه (غير السفيهة ولا المولى‌ عليها) وصف توضيحى‌ باشد بر (ملك نفسها).

يعنى‌ هر زنى‌ كه محجور عيلها نيست در مال