پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج4-ص285

عدم انفراد وصى‌ است) عمل كرده شود.

وانتظار حضور آن غايب را نبايد كشيد، خصوصا با حصول ضرر به سبب انتظار، و هر گاه با وجود ضم ديگرى‌ به اين شخص حاظر هم عجزى‌ از براى‌ حاضر به سبب عدم تمكن بر اتمام، حاصل شود كه اين شخص ضميمه [ شده از طرف ] حاكم هم وفا به بيش از حصه خود نمى‌كند، باز هم حاكم بايد معينى‌ از، براى‌ اين حاضر تعيين كند.

وبه سبب عجز او از بعض بلكه از كل نيز رد وصيت نمى‌تواند كرد.

اينها همه در وقتى‌ است كه اصل وصيت ووصايت ثابت باشد.

ومحض كاغذ وصيتنامه حجت شرعيه نيست.

وبر فرض عدم ثبوت، وعدم جد، ولايت در وصايت با حاكم شرع است، آنچه صلاح داند چنان مى‌كند.

وبا عدم تمكن از حاكم شرع ثقات مؤمنين متوجه امور ايتام مى‌شوند.

و هم چنين است امر در وصيت ثابته قطع نظر از تعلق به ايتام.

141: سؤال: شخصى‌ در اين اوقات متوفى‌ شده.

چند يوم قبل از وفات وصيت به ديون چند كرده.

از روز وصيت تا زمان فوت اين قدر زمان گذشته كه امكان ادا بود.

وارباب ديون هم از جمله اشخاصى‌ مى‌باشند كه امكان اداى‌ حق ايشان متصور است.

يعنى‌ مثل طفل ومسجد نيستند.

وبه حسب العاده ارا نمودن همچه ارباب ديون، كمال اشكال دارد، ووصيى‌ مزبور علم دارد كه موصى‌ اداى‌ ديون ننموده.

وعلم شرعى‌ هست كه ارباب ديون هم ابرا ننوده اند.

آيا وصى‌ مى‌تواند بدون قسم استظهارى‌ اداى‌ ديون موصى‌ نمايد؟ يا محتاج به قسم است؟ وچنانچه محتاج به قسم باشد احدى‌ را در اين ولا صلاح دانند مرخص فرمايند تا طى‌ دعوى‌ شود.

رسيدن خدمت حاكم شرع صعوبتى‌ دارد.

در اينجا خدمت عالى‌ جناب مقدس القاب آقا سيد باقر اظهار شد در خصوص ديون، فرمودند كه اگر وصى‌ قطع به عدم ادا و عدم ابرا داشته باشد، بدون قسم استظهارى‌مى‌تواند اداى‌ ديون نمايد.

وموصى‌ وصيت به ثلث هم نكرده.

وصغير هم دارد.

آنچه رأى‌ عالى‌ قرار يابد مقرر فرمايند.

واگر ميت كسى‌ را وصى‌ اطفال صغار نكرده باشد مؤمنين مى‌توانند چند نفر را كه متدين مى‌دانند تعيين نمايند كه متوجه صغار واموال ايشان باشند واموال صغار را به نحوى‌ كه غبطه ومصلحت صغار دانند تصرف نمايند.

اين راهم مقرر فرمايند.

جواب: آنچه عالى‌ جناب قدسى‌ انتساب محامد اكتساب علامى‌ فرزند نور العيون آقا سيد باقرحرسه الله تعالى‌ فرموده محض حق وصواب است.

ودر صورتى‌ كه وصى‌ قاطع