جامع الشتات-ج4-ص238
در مصرف مشهد مقدس كه آن مناسبت دارد با مال معين موجود كه مىداند كه ثمن او زايد بر بيست تومان هست، نه به مالى كه نمىداند كه مقدار آن چه قدر خواهد بود.
وبعد ملاحظه اينها – با ملاحظه حمل فعل مسلم وقول او بر وجه صحيح بايد بنا گذاشت كه مراد او اين باشد كه بر خود لازم كرده است در حال حيات به نذر يا شبه نذر اين كه ثمن مال خود را كه در حين نذر دارد صرف اين مصرف بكند).
وبعد از آن وصيت كرد [ ه ] كه چنين بكنند.
ولكن با كلمات بعد نمىسازد كه: بعد از مردن من وصى من مال را جمع كند و مشخص كند وتنصيف كند باز نصف را تنصيف كند ومرتبه ديگر اين نصف را تنصيف كند كه ثمن باشد وبه آن مصرف برساند.
به جهت آن كه ظاهر اين كلام ملاحظه نصف و ربع وثمن بعد وفات است.
ومال گاه است كه در وقت نذر بيسار بوده الحال كم شده، يا بالعكس.
واگر بيشتر بوده بايد ثمن آن وقت را به مصرف برساند نه اين وقت را.
واگر كمتر بوده بايد همان ثمن آن وقت را به مصرف برساند.
ومقتضاى اين تنصيف ها اين است كه به مقتضاى ثمن بعد وفات عمل كند.
واينها با هم جمع نمىشود.
پس خلاص ممكن است كه به همين باشد كه وضى ثمن وقت نذر را به اين مصرف برساند.
واگر مال در وقت موت موصى زياده تر باشد در زايد ملاحظه خروج از ثلث را بكند.
و هم چنين: اشكال حاصل مىشود در ثمن ديگر به جهت رد مظالم وربع خمس.
به جهت آن كه مقدار خمس ورد مظالم كه از حقوق ماليه حساب مىشود بايد معين باشد تا ببينيم كه اين ربع وثمن بعد از وفات مساوى اين قدر معين است، يا زايد، يا ناقص.
گاه است كه موصى ملاحظه ربع وثمن مال حال وصيت را اعتبار كرده بود واشتغال ذمه خود را همان قدر مىدانست.
پس اگر مال بعد از وفات كمتر شده بايد اداى آن حق را تمام كرد.
هر چند از براى وارث هيچ نماند.
واگر حال زيادتر شده، پاى تبرع در ميان مىآيد.
به جهت آن كه گاه است كه اين قدر مشغول ذمه نبوده است.
پس باز ملاحظه ثلث را كرد.
وخلاصى در اين هم به اين نحو مىشود كه ربع وثمن آن وقت را از اصل بدهند، ودر باقى ملاحظه ثلث را بكنند هر گاه زياد شده باشد.
وچون اخراج خمس ورد مظالم به عنوان (احتياط احتمال شغل ذمه) هم جايز است، پس تبرع در وصيت از زايد بر قدر واجب هم جايز خواهد بود.
ولكن در آن ملاحظه ثلث را بايد كرد