جامع الشتات-ج4-ص201
مقتضاى شرط، بايد به مقتضاى وصيت او عمل كرد.
واين ها در وقتى است كه حلال كردن زوجه زوج خود را در حين غسل دادن، ثابت نباشد.
واما هر گاه به ثبوت رسد، در آن نيز بايد تفصيلى داد.
پس اگر صداق عين موجودى است، حلال كردن آن صحيح نيست.
زيرا كه در اينجا ابراء نيست،بلكه هبه، يا اباحه است.
وشرايط هبه واباحه – از قبول وقبض وغيره – در اينجا متصور نيست.
و همچنين هر گاه بعض صداق عين باشد، در آن بعض صحيح نيست.
واينها درصورتى است كه مراد زوجه حلال كردن وبرى كردن از حق الرجوع نباشد.
زيرا كه در اينجا ابراء صحيح است هر چند صداق عين باشد.
و هر گاه دين باشد، يا بعض آن دين باشد: پس حكم دين اين است كه اگر زوجه متذكر صلح هست و از جمله صورت هائى است كه صلح صحيح است، پس ظاهر اين است كه ابراء صحيح است وبالمره از ميت ساقط مىشود ودر مال او هم حقى ندارد.
وبر وارث او هم چيزى نيست.
ووصيت او اعتبارى ندارد نسبت به صداق او.
واگر از جمله صورت هائى است كه صلح صحيح نيست، پس ابراء صحيح است و وصيت نسبت به صداق باطل است.
و هر گاه متذكر صلح نباشد: پس در صورت صحت صلح، آن ابراء صحيح نيست، وبه مقتضاى وصيت بايد عمل كرد.
ودر صورت فساد صلح، ظاهر اين است كه ابراء صحيح باشد وديگر عمل به وصيت نسبت به صداق نمىتوان كرد.
ودر صورت جهالت حال زوجه در تذكر وعدم تذكر: ظاهر اين است كه بنا [ را ] بر مقتضاى تذكر بايد گذاشت.
وحكم آن را در آن جارى ساخت.
و هر گاه طرفين نزاع داشته باشند در تذكر وعدم تذكر به مرافعه طى مىشود والله العالم.
85: سؤال: هبه غير ذى رحم بعد از اجراى صيغه واقباض در چه صورت لازم مىشود ودر چه جا نمىشود؟ -؟ ودر جايى كه لازم نيست به مجرد اقباض، آيا به سبب تصرف در آن منشاء لزوم مىشود يا نمىشود؟ -؟ و هر گاه منشاء لزوم مىشود آيا در چه گونه تصرف منشأ لزوم مىشود.
جواب: هبه غير ذى رحم هر گاه معوضه نباشد وقصد قربت در آن نشده باشد، به مجرد اقباض لازم نمىشود جزما.
وظاهر اخلافى در اين نيست، وجمعى دعوى