پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج4-ص186

نيست در هديه به ايجاب وقبول لفظى‌ بلكه فرستادن مهدى‌ به منزلهء ايجاب است وقبض مهدى‌ اليه به منزله قبول است.

زيرا كه هدايا از جانب كسرى‌ وقيصر مى‌برند از براى‌ رسول خدا (ص) و همچنين (از طرف) ساير ملوك پس قبول مى‌فرمودند ولفظى‌ در آنجا نبود.

وحال بر اين منوال باقى‌ مانده تا اين وقت در همه بلاد، واز اين جهت است كه هدايا را به دست اطفال مى‌فرستند كه اعتبارى‌ به لفظ آنها نيست.

بعد از آن نقل كرده از بعض عامه كه اعتبار ايجاب وقبول لفظى‌ كرده، مثل هبه، واينكه حكايت رسول خدا (ص) از باب اباحه بوده است.

بعد از آن گفته است: جواب داده شده است از اين به اينكه: مردم اين تصرفات را مالكانه مى‌كردند نه از راه محض اباحه، و همچنين رسول خدا (ص).

بعد از آن گفته است كه: ممكن است اكتفا شود در خوردنى‌ ها.

نظر به حكم عادت بين الناس.

بعد از آن گفته است كه: تحقيق اين است كه خوردنى‌ ها وغير خوردنى‌ مساوى‌ اند، به جهت آنكه مردم غير خوردنى‌ را هم به هديه مى‌فرستاند.

ومشهور است كه جامه ها واسب ها از جانب پادشاهان به هديه مى‌آورند به جهت لن جناب، وماريه قبطيه كه آن حضرت از او فرزند داشت، از جمله هدايا بود.

وبعد از اين كلام (كلام) ديگر دارد اصرح از اين.

كه در مقام رد بر بعض عامه – كه هدايا را از باب اباحه قرار داده – گفته است: اين صحيح نيست.

چون علما اجماع دارند بر اينكه نام اين هديه است وآن را اباحه نمى‌گويند.

واباحه مختص منافع است.

وآن جناب آن اشيا را براى‌ زوجات (خود) مى‌فرستاد، وجامه (اى‌) را كه هديه براى‌ او آورده بودند از براى‌ امير المؤمنين عليه السلام فرستاد.

وشهيد ثانى‌ بعد نقل كلام اول تذكره (چنين كه ما نقل كرديم) گفته است كه (از اين تحقيق كه علامه گفت ظاهر مى‌شود كه اكتفا مى‌كنند به قبول وايجاب فعلى‌ در هديه).

وخود نيز اين را پسنديده وگفته است كه مى‌توان اين را هم از بابت معاطات بگيريم كه افاده ملك متزلزل كند ومبيح تصرف، ووطى‌ كنيز هم