جامع الشتات-ج4-ص110
موقوف عليهم مىخواهند كه باغ نوى احداث نمايند وقدرى از آن آب وقف را مىخواهند از ممر ونهر تازه ببرند.
وقدر ديگر آب را مىخواهند كه از استمرار قديم به باغ وقف ببرند.
در اينصورت مىتوانند يا نه؟ -؟.
واولاد موقوف عليهم كه مىخواهند باغ نوى به آن آب وقف بالتمام گرفته باشند در اينصورت مىتوانند وقف را به جاى ديگر ببرند، وموقوف عليهم باغ نوى از جهت خود وبطون متأخره، بگيرند يا نه؟ -؟.
جواب: هر گاه آب وقفى زايد بر آن باغ باشد واحتياجى به آن نداشته باشد، بلى مىتوانند موقوف عليهم باغ نوى احداث كنند و (آن را) به قدرى از آن آب،مشروب كنند.
ولكن اشكال بهم مىرسد در وقتى بعد از اين كه در آن وقت آب كم شود ووفا به هر دو نكند.
كه در آن وقت با تمام آب را، يا به قدر حاجت آن را بايد به باغ قديم برد.
هر چند باعث خشكيدن باغ جديد شود.
45: سؤال: شخصى ملكى را وقف كرده بر دو پسر خود واولاد آنها بعد از آنها.
و آن پسرها حاضر نبودند وخبر كه به ايشان رسيد، گفتند ما راضى نيستيم به اين وقف، واين ملگ از مادر ما است، وما معطل هستيم ومى خواهيم بفروشيم.
آيا اين وقف صحيح است يا نه؟ -؟.
جواب: بعد از آنكه ثابت باشد كه ملك از پدر آنها است، (باز) اشهر واظهر عدم صحت آن است.
چون (قبول) شرط است در وقف.
خصوصا در غير مصالح عامه.
چنانكه اظهر اشتراط (نيت قربت) هم هست.
46: سؤال: درخت وقفى، كه به جهت كهنگى از حيز انتفاع افتاده، مىتوان (آن را) فروخت وبه مصرف پل وحمام ومسجد وخرابى آنها رسانيد يا نه؟ -؟.
جواب: مادامى كه عين موقوفه، ممكن است انتفاع از آن بر حالى كه هست، تصرف در آن جايز نيست.
واما اگر از آن انتفاع بيفتد – مثل اينكه درخت از ريشه كنده شود – در اينصورت هر گاه ممكن باشد كه به مصرف موقوف عليهم برسد بعينها (مثل اينكه موقوف عليه مسجدى است ومى توان همين درخت را به سقف آن كار كرد) اولى اين است كه جنان كنند.
و همچنين هر گاه ممكن شود كه به اجاره بدهند ومنفعت آن را صرف موقوف عليه نمايند.
و هر گاه ممكن نباشد انتفاع