پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج4-ص91

في كل وجه من وجوه الخير وقال: ان احتجت الى‌ شيئ من مالى‌ او من غلته فانا احق به.

اله ذلك وقد جعله لله كيف يكون له؟ فاذا هلك الرجل يرجع ميراثا او صدقة؟ قال: يرجع ميراثا على‌ اهله “.

وصحيحه ديگر اسماعيل بن الفضل – كه باز ابان در سند او هست – ” عن ابى‌ عبد الله (ع) قال: من اوقف ارضا ثم قال ان احتجت اليها فانا احق بها، ثم مات الرجل، فانها ترجع الى‌ الميراث.

ووجه استدلال اين است كه معنى‌ رجوع به ميراث اين است كه پيش از موت داخل صدقه بوده است ووقف بوده ومال او نبوده.

وبعد مردن، اين مال بر مى‌گردد از وقف بودن وحبس بودن، وداخل مالى‌ مى‌شود كه از او ميراث مى‌برند.

وگاه است كه توهم اين شود كه سؤال راوى‌ از صحت اين وقف بود در حال حيات.

پس هر گاه اين را جواب از حال مال بعد موت بگيريم، جواب مطابق سؤال نمى‌شود.

پس حمل مى‌كنيم جواب را بر معنى‌ مجازى‌ كه با بطلان بسازد، وحكم ما قبل موت وما بعد، همه ظاهر شود.

پس مراد از ” يرجع ميراثا ” اين است كه آن مال از ملكيت او بيرون نرفته اصلا.

واين توهم دورى‌ است.

به جهت اينكه اين مجاز كمال بعد دارد، ولفظ را از حقيقت بيرون بردن بدون ضرورت وجهى‌ ندارد.

وبه همين اشاره كه از لفظ ” رجوع ” مستفاد مى‌شود به أو جز بيانى‌، جواب از صحت وقف وحبس بودن وميراث بودن بعد موت، همه ظاهر مى‌شود.

ومؤيد آناست صحيحه دومى‌ كه در آن سؤالى‌ مذكور نيست وهمان كلام امام (ع) مذكور است كه معلوم مى‌شود از اعتبار قيد اخير كه لفظ ” ثم مات الرجل ” باشد، اينكه حكم ” فانها ترجع الى‌ الميراث ” از براى‌ حكم ما بعد موت است ودر ما قبل آن اشكال نبوده.

وعدم اشكال واحتياج به ذكر آن قيد، يا به سبب ظهور بطلان در حال حيات بوده واشكال در بعد ممات بوده، يا به سبب ظهور صحت وحبس بودن در حال حيات