پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج3-ص275

كتاب القسمة

من المجلد الاول) 136: سوال: چهار قطعه زمين مشجر ومعنب، مشترك مى‌باشد ميان زيد وعمرو.

و شراكت زيد سه ربع است واز عمرو يك ربع است.

آب همان باغ به همين نهج مشترك دو نفر است.

والحال زيد وعمرو اراده دارند كه مفروز نمايند.

زيد را سخن اين كه (هر قطعه را فردا چهار سهم مى‌كنيم به جهت اين كه هر قطعه نوعى‌ از ميوه دارد من از همه مى‌خواهم ونه سر بود مى‌دهم ونه مى‌گيرم).

وعمرو را سخن اين كه (من به جهت قلت آب متضرر مى‌شوم، پس قرعه قسمت را دفعتا چهار مى‌كنيم كه يك قطعه از چهار قطعه از من باشد).

؟جواب: در (قسمه رد) يعنى‌ آن كه بايد سر بود داد رضا شرط است از طرفين و اجبار نمى‌توان كرد.

واما باغى‌ كه اشجار مختلفه دارد، بدون سر بود توان قسمت كرد.

به اين نحو كه به قيمت در آورند ومساوى‌ حصه هر يك از مجموع باغ آنچه بيرزد قرار بدهند به رضا يا [ به ] قرعه تقسيم نمايند.

مشهور علما آن است كه مى‌توان اجبار كرد بر قسمت.

وزيد منع عمرو نمى‌تواند (از قسمت) بكند.

خصوصا هر گاه ضرر بسيار به عمرو مى‌رسد.

بلكه باغ را چهار حصه بكنند ويك حصه را به عمرو بدهند به رضا يا [ به ] قرعه.

و هر گاه به هر دو ضرر مى‌رسد به هر كدام كه به او ضرر بيشتر مى‌رسد، ملاحظه جانب او را بايد كرد.

وبهتر آن است كه به مصالحه به نحو خوشى‌ از يكديگر راضى‌