پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج3-ص163

64: سوال: هر گاه سه نفر سه خانه دارند كه متصلند به يكديگر، ولكن ديوار خانه‌هاى‌ طرفين به قدر معتد به از خانه وسط پيش آمده‌اند به نحويى‌ كه كوچه عريضى‌ بن بست حادث گرديده كه طرفين كوچه ديوارهاى‌ آن دو خانه طرفين است ومنتهاى‌ كوچه ديوار خانه وسطى‌.

ودر خانه وسطى‌ در همين منتهاى‌ كوچه است.

وصاحبخانه وسطى‌ خانه خود را فروخت به ديگرى‌.

واين مشترى‌ ديوار كشيده است ما بيين منتهاى‌ ديوارهاى‌ خانه‌هاى‌ طرفين وآن كوچه را محوطه كرده، ودرى‌ از براى‌ آن قرار داده.

والحال صاحبان خانه‌هاى‌ طرفين مى‌گويند كه حريم ديوار عمارت ما از تو در ميان محوطه گرفته‌اى‌.

وما بايد تردد كنيم در آنجا از براى‌ ازاله برف وباران از پاى‌ ديوار خود وما ديوار را خراب مى‌كنيم وبه حال سابق بر مى‌گردانيم.

واين مشترى‌ ثانى‌ كه ديوار را تازه كشيده مى‌گويد من خريده‌ام اين زمين را، و اگر مال شما بوتد چرا در وقت ديوار كشيدن مانع من نشديد والحال مدت بيست سال است كه من ديوار كشيده‌ام.

وايشان مى‌گويند كه ما در آن وقت حاضر نبوديم كه تو ديوار كشيدى‌، وبعد حضورهم خواستيم خراب كنيم مردم به ما گفتند كه اين به شما ضرر ندارد وخراب نكنيد، والحال مى‌بينيم ضرر دارد راضى‌ نيستيم وخراب مى‌كنيم، آيا تسلط دارند بر خراب كردن يا نه؟ -؟.

جواب: از مجموع گفتار طرفين بيش از اين معلوم نمى‌شود كه اين زمين مباح الاصل بوده چون صاحب خانه‌هاى‌ طرفين ادعاى‌ حريم مى‌كنند ومشترى‌ هم حجتى‌ بر مالكيت ندارد الا محض دعوى‌ خريدن واينكه آنها در وقت ديوار كشيدن مانع نشده‌اند، ومتمسك به (يد) تصرف نيست كه بر ديگران اثبات يد عدوان لازم باشد.

و چون مفروض اين است كه نه خريدن ثابت است ونه مالكيت بايع، پس بايد بنا بر اين گذاشت كه اين زمين مباح الاصل است، چون اصل عدم ملكيت است.

ودر زمين مباح حق حريم ثابت است.

پس هر يك از صاحب خانه‌هاى‌ طرفين حق حريم ديوار را دارند در آن زمين.

وصاحب خانه وسطى‌ [ نيز ] حق حريم خانه [ دارد ].

وحريم ديوار به قدر حاجت ديوار است در فرو ريختن خاك ديوار به سبب خراب شدن وگل ساختن از براى‌