جامع الشتات-ج3-ص117
حاصل كلام آخوند ملا احمد است.
وعلامه (ره) در تحرير گفته است كه هر گاه عوض محتاج تسليم نيست وراهى به معرفت آن نيست – مثل دو نفر كه نزاع در ميراث مجهول القدرى داشته باشند، يا در حقوق قديمه، يا عين مالى كه هيچ يك نمىدانند كه حق او چه چيز است – در اينجا جايز است صلح از طرفين.
و هر گاه چيزى است كه محتاج است به تسليم، واجب است كه معلوم باشد.
ومثل همين عبارت [ را ] در تذكره گفته است.
ودر مسأله قبل از اين باز در تذكره گفته است كه هر گاه شاخههاى درخت كسى داخل هواى زمين همسايه او بشود پس هر گاه صلح كند با همسايه كه شاخهها در هواى او باشد به وجه مصالحه معينى، صلح صحيح است.
خواه شاخهها تر باشند يا خشك.
به جهت آن كه جهالت در (مصالح عنه) مانع صحت نيست، به جهت آن كه جهالت مانع از تسليم نيست.
بخلاف عوض كه آن محتاج است به علم.
به علت اين كه واجب است تسليم آن.
ومراد او از جهالت مصالح عنه در اينجا اين است كه شاخههاى تر نشو ونما، مىكند.
وگاه است زيادتر هوا را احاطه مىكند ومقدار آن معلوم نيست.
و هم چنين بقاى آن معلوم نيست.
ومؤيد اين است كه جهالت در سكناى خانه نسبت به زياد شدن اولاد ومهمان وغير آن، مضر نيست.
وبعد از آن در تذكره گفته است كه هر گاه صلح كند بر اين كه آن شاخههاى درخت در هواى همسايه باشد به جزء معلومى از ميوه آن – مثل ثلث يا ربع آن – جايز نيست.
وآن را از شافعى واكثر عامه نقل كرده.
به جهت آن كه عوض مجهول است واز شر صلح معلوم بودن عوض است.
ومصالح عنه هم مجهول است.
به جهت آن كه متغير مىشود به زياد شدن وكم شدن.
وبعد از آن گفته است كه بلى هر گاه هر يك حق خود را مباح كنند براى ديگرى، جايز است، بدو لزوم.
همچنانكه هر گاه در اجاره بگويد (كه من به خانه تو بنشينم وتو به خانه من بنشينى) بدون ذكر مدت.
ولكن از كلام شهيد در دروس مستفاد مىشود كه شرط است در صحت مصالحه بر باقى گذاشتن شاخه وريشه در هوا وزمين همسايه، تعيين مدت، ورجوع به اهل خبره در اين كه شاخه وريشه تا چه حد خواهد رسيد.
تا تقدير زيادتى بكند.
يعنى تقدير كند وفرض