جامع الشتات-ج2-ص489
وهر گاه قبول دارد كه [ فروشنده با ] ولايت فروخته، لكن مدعى خلاف مصلحت، باشد.
و بينه در ميان نباشد.
قول كدام مقدم است؟.
و هر گاه اين دعوى به سبب بيع كردن كسى باشد كه نه ولى بوده و نه وصى و نه حاكم شرع و دعوى كند بر او كه بر وجه غير شرعى فروخته.
و از باب تصرف عدول مومنين در حين تعذر حاكم شرع، نبوده 1.
و مشترى گويد كه حسبتا بوده بر وجه صحيح.
يا [ صغير ] قبولداشته باشد كه از آن باب بوده و لكن ادعا كند كه بر وجه غير مصلحت بوده.
احكام آنها چه
(حبس) براى فقير كرده كه نه اهل و عيال دارد و نه خانه و كاشانهاى و نه در فكر داشتن مال است.
چنين كسانى پيدا مىشدند و مىشوند كه من همين امروز شخصى را سراغ دارم كه در خانه و املاك چند صغير مشغول به كار است و با جان و دل براى صغار كار مىكند و در خانه آنها همرا آنها مىخورد و همه مخارجش از جيب صغيرهاست كه پائينتر از حد ” معروف ” هم هست.
و عملا و علنا مصداق ” من كان فقيرا ” هم مىباشد.
اكنون ببينيد كدام آيه و كدام حديث با جزء، جزء مطالب بالا ناسازگار است.
بحث مفصل ميرزا (قدس سره) وقتى قابل عنوان كردن است كه ” رابطه ولى با صغير ” را يك عنوان و معاملهء خاص بدانيم كه غير از معاملات شناخته شده در اسلام باشد.
شايد گفته شود كه ميرزا نيز به ” اجرت ” معتقد است ولى بايد دانست كه ميرزا با تكيه بر اين آيه و احاديث مربوطه چنين نظرى را مىدهد نه اساس اصول و فروع مسلم كه شامل معاملات عموم مسلمين هستند از آن جمله معاملات با اموال صغير.
گويا منشاء اينهمه مباحث پيچ اندر پيچ دو چيز است: الف: وصيت موصى در تعيين اجر مشخص براى ولى ب: تعيين يك كار پرداز يا كار گزار از جانب حاكم و عدول مومنين براى اداره امور ايتام با اجرو مزد مشخص، كه حقيقت هر دو مورد، بيان گرديد و هيچكدام از آنها ولى نيستند هر چندى كه ولى ناميده شوند.
عامل ديگرى كه مىتواند موثرتر از دو عامل بالا باشد اين است كه موردى، مصداقى و مثال مشخصى براى عنوان ” فقيرى كه خودش را وقف صغار كند به نظر بعضى از بزرگان نرسيده باشد و لذا بحث را بر روال ديگر انداختهاند.
و با مثالى كه در بالا بيان گرديد اين مشكل حل مىشود.
شخصى كار خودش را رها كرده و آمده چند روزى بطور مجانى براى صغير كار مىكند خواه ولى باشد يا شخص ديگر نان چاشتى ( مثلا ) يا نان نهار را از مال صغير مىخورد، خوردنش ” امتاع ” است نه تمليك و همين طور كسى كه خودش را وقف (حبس) كرده براى امور صغير – همان مثال بالا – نيز به صورت امتاع از مال صغير گذران مىكند نه به صورت تمليك.
او ” فقير ” به معناى اتم كلمه است و مالى در دنيا ندارد1: و در نسخه:.
و از باب تصرف عدول مؤمنين در حين تعذر كه حاكم شرع نبوده