جامع الشتات-ج2-ص478
كشاف گفته در ما نحن فيه كه ” سين از براى طلب زيادتى عفت است ” مراد او مبالغه در ” امر به عفت ” [ است ].
چون زيادتى لفظ دلالت بر زيادتى معنى مىكند مانند ” قر و استقر “.
نه اينكه سين از براى كثرت فعل است.
تا بر او وارد آيد كه سين از براى طلب اصل فعل است، نه كثرت آن.
والحاصل: گويا كه بسيارى از علما در اين مقام، غافل شدهاند از نكتهء ” مأمور شدن شخص به طلب فعل از خودش ” و تفسير كردهاند اين را به حاصل مراد كه ” طلب تركاكل ” است خصوصا به ملاحظهء اينكه اهل لغت هم گفتهاند ” يستعفف ” به معنى ” يعف ” است.
و تو مىدانى كه تا ممكن بشود حمل لفظ بر حقيقت، عدول از آن به مجاز، صورتى ندارد.
و محمل زمخشرى از براى ” سين ” هم بعد از عدول از معنى حقيقى است و ارادهء مجاز است.
پس نكته خواسته 1 از براى ذكر لفظ مجازى با تمكن از حقيقى، با وجوديكه مراد از هر دو يكى باشد [ و به همين جهت ] گفته است كه براى مبالغه است چون زيادتى مبانى دلالت بر زيادتى معانى دارد.
با وجود اينكه مىتوانيم گفت كه هر چند ماده ” عف ” در لغت ” امتنع ” و ” كف ” باشد لكن در عرف از آن، ملكهء كف و امتناع مىفهميم، كه در اصل عفت به معنى ملكه مأخوذ است و عرف مقدم باشد بر لغت.
و مؤيد آن است تغيير اسلوب كه در آنجا نفرمود ” لا ياكل ” و در اينجا فرمود ” فلياكل “.
و ايضا امر در ” فلياكل ” در حقيقت خود مستعمل نيست بلكه رخصت است كه ” عقيب حظر ” واقع شده.
چون قبل از اين ” ولا تاكلوها اسرافا و بدارا ان يكبروا ” فرموده است، چون مباشرين امور يتامى اسراف مىكردند در خوردن مال آنها و شتاب مىكردند و مبادرت مىكردند بر اكل (يعنى پيش مىانداختند كه مبادا بزرگ شوند واز دست آنها بگيرند) 2 حق تعالى منع كرد
1: يعنى: پس زمخشرى در صدد يافتن نكته و قرينهاى است از براى ذكر لفظ در معناى مجازى.
2: به نظر مىرسد مراد از ” اكل بدارا ” و اكل اسراف ” در اينجا به معنى خوردن بدون ملاحظه و بدون حساب و كتاب باشد.
و مراد از ” اكل بمعروف ” آن نوع رفتار در برخورد با مال يتيم باشد كه وجدان عرف آن را امضاء نمايد.
در اين مورد در آخر همين مسئله توضيح بيشترى داده خواهد شد (