جامع الشتات-ج2-ص463
شرايط.
يعنى اينكه عمل معلوم باشد كه چه چيز است، و جهالتى در آن نباشد.
و اين از باب ” مغارسه ” نيست، 1 به جهت آنكه مغارسه آن است كه زمينى را به كسى بدهند كه درخت در آن بكارد و يك حصه از آن اشجار از او باشد با زمين يا بى زمين.
و خواه آن نهالى كه غرس مىكند مال صاحب زمين باشد يا مال عامل.
2.
و اين معامله فاسد است.
و حكم آن اين است كه درخت مال صاحب درخت است.
پس اگر مال صاحب زمين است عامل مستحق اجرت المثل عمل است.
و اگر مال عامل است پس بر عامل اجرة المثل زمين است در زمانى كه درخت [ در ] زمين بوده و مىباشد.
و صاحب زمين مىتواند درخت را بكند با ارش.
يعنى تفاوت قيمت را بايد به عامل بدهد.
به جهت آنكه به اذن او در زمين گذاشته و از باب ” عرق ظالم ” نيست كه حقى نداشته باشد.
و طريق اخذ ارش اين است كه قيمت مىكنند درخت را در حالتى كهاين صفت داشته باشد كه ” در زمين ايستاده باشد با اجرت و صاحب زمين هر وقت خواهد مىتواند او را بكند با ارش ” 3، و قيمت مىكنند درخت را ” در حالتى كه كنده شود ” و
1: در حواشى جلد اول توضيح داده شد كه محقق قمى از طرفداران نظريهء ” توقيف ” است اينان معتقدند كه احكام شرع اعم از ” عبادات ” و ” معاملات ” كلا و عموما ” توقيفيه ” هستند.
يعنى فقط همان عقودى كه نامشان رسما در شرع آمده صحيح و قابل عمل هستند و ايجاد هر گونه عقد جديدى ممنوع و باطل است.
مطابق نظر اينان چيزى به نام ” سر قفلى ” و يا ” بيمه ” مثلا باطل است.
و چون ” مغارسه ” در احكام مطرح نبوده و نامى در شرع از آن نيامده پس باطل است.
اكثر متقدمين طرفدار اين نظريه هستد و اكثريت قريب به اتفاق متأخرين از متأخرين به صحت و جواز آن فتوى مىدهند و تنها ” عبادات ” را محكوم به ” توقيف ” مىدانند.
2: بعضى از آنانكه مغارسه را باطل مىدانند تكيهشان بر توقيفى بودن در معاملات نيست بل به دليل اينكه درخت ريشهدار است – به خلاف زرع در مزارعه – و نيازمند زمان طولانى است و تعيين اجل تقسيم و شرايط ديگر دچار مشكلات مىشود، آن را باطل مىدانند.
و اين در صورتى است كه نهال از يكى و زمين از ديگرى باشد.
و ظاهر سخن مرحوم شهيد در لمعه كه مىگويد ” والمغارسة باطلة لطول مدتها ” بر اين استدلال تكيه دارد.
ميرزا با عبارت فوق مىخواهد بگويد كه از طرفداران بطلان اصل مغارسه است به دليل توقيف.
3: و در نسخه: اين صفت داشته باشد كه در زمين ايستاده باشد با اجرت تفاوت و اين صفت داشته باشد كه صاحب زمين هر وقت خواهد مىتواند او را بكند با ارش و همچنين قيمت مىكند درخت را در حالتى كه.