جامع الشتات-ج2-ص247
الاخبار، بان يامر بالتحويل، و يقبل المديون.
فليكفى ذلك.
و قالوا ذلك اذا وقع البيع 1 ما بين المدين و المديون بهذه العبارة.
يعنى 2 بان يقول ” حول ما فى ذمتك من الدراهم بالدنانير و يكون الدنانير عندك حتى آخذها ” و يقبل المديون.
وبذلك يتم البيع و يصح، و ان لم يحصل القبض و الاقباض.
لظاهر هذه الاخبار.
و ينزلها جماعة على ان المراد ان يقول ” انت وكيلى فى بيع مالى عندك من الدراهم بالدنيا نيرو يكون الدنانير عندك ” حتى يوافق قاعدة البيع.
155 – سئوال: شخصى باغى خريده.
و مىخواهد در آن خانه بسازد.
و الحال كه زمين را حفر مىكند براى بناى خانه، آثار قبل از آن ظاهر مىشود.
و آن زمين هم نزديك به قبرستان است.
و آن قبرها كه ظاهر مىشود رو به قبله نيست.
و در تحت آن قبرها علامت نهر آب و سنگ بند و آجر و امثال آن ظاهر مىشود.
آيا اين زمين محكوم به وقفيت مىشود يا نه؟ -؟.
و بر فرض عدم، سنگ و آجرها مال كى است؟ و استخوانها كه ظاهر مىشود چه بايد كرد؟.
جواب: ظهور آثر قبر بطلان ملكيت نمىشود.
و آن بيع صحيح است.
و بناى خانه و مسكن در آن جايز است.
خصوصا هر گاه قبور رو به قبله نيست.
و اما سنگ و آجر كه در آن زمين ظاهر مىشود، پس هر گاه بايع و مشترى عرف و اصطلاح معلومى دارند، و معلوم است كه عرف آنها دخول امثال اين امور است در مبيع، يا عرف بلد آنها اين است، پس آن داخل مبيع است.
و هر گاه معلوم نباشد، ظاهرا رجوع به عرف عام، مىشود.
و هر گاه اينها معلوم نباشد آنها مال بايع است.
و به هر حال، هر گاه در ضمن عقد شرط دخول آنها در مبيع شده باشد، اشكال نيست.
و استخوانها كه از امثال اين قبور پيدا مىشود، هر چند لزوم احترام آنها معلومنيست لكن احوط و اولى اين است كه در همان جاى خود دفن كنند.
1: و عبارة النسخة: و قال ذلك الى وقوع البيع.
2: والصحيح: اعنى – او – اى.
و كذا ما سبق قبيل هذا عند قوله: ما افاده السابقان، يعنى.