پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج2-ص153

جواب: اين معامله ربا است و صورتى‌ ندارد.

و تخلص از آن به يكى‌ از حيل ربويه ممكن است.

و از جملهء حل آن در اينجا، همين است كه ابريشم نقادى‌ نكرده را بفروشد به آن، به مبلغ معينى‌ و آن مبلغ در ذمهء مشترى‌ قرار گيرد.

و يك من ابريشم نقادى‌ كرده بخرد.

به قيمتى‌ بالاتر و بعد از آنكه دو بيع با اجتماع شرايط صحت به عمل آمد، و آن مال آن شد و اين مال اين، در آن وقت اين ذمه او را برى‌ كند از آنچه مى‌طلبد، در برابر مساوى‌ آنچه از او طلب دارد.

و آن هم اين را برى‌ كند واين قدر زايد را بگيرد.

وعمده در اينجا تصحيح نيت است كه ميانهء خود و خدا، مقصود فرار از حرام باشد به حلال، و واقع ساختن بيع به قصد اينكه بيع است نه اينكه محض تغيير لفظ باشد.

1 103 – سئوال: پول قلب را مى‌توان به محصل‌هاى‌ حكام داد؟ و مراد از محصل آن است كه صادريات و ماليات مى‌گيرد، وعلم هم حاصل است كه زياده از آنچه شاه قرارداده مى‌گيرد.

جواب: در ماليات صعوبت دارد.

مگر اينكه على‌ حده به اذن مجتهد عادل به مصرف آن برساند.

و در غير آن باكى‌ نيست.

و مراد از ماليات خراج اراضى‌ خراجيه است.

104 – سئوال: ماليات را هر گاه پادشاه واگذارد بر كسى‌ كه ندهد.

يا تنخواه صادريات خود گذارد.

اين را هم احتياج به اذن مجتهد مى‌باشد يا نه؟ -؟ و آيا آن شخصى‌ كه شاه ماليات را بر او واگذاشته، بايد از مصالح عامه باشد (مثل طلبه و غيره باشد)؟ يا آنكه اشخاصى‌ كه به كسب مشغول مى‌باشند، جايز است از براى‌ آنها -؟.

جواب: هر گاه به اذن مجتهد باشد و آن شخص از مصالح عامه باشد، خوب است والا، فلا.

105 – سئوال: هر گاه معاملهء بيع شود بر ” جوزق ” كه مجهول است به جهت ريع

1: در حقيقت راهى‌ كه مصنف نشان مى‌دهد، راه فرار از ربا، نيست بل راه ” صحيح انجام دادن معامله ” است و با موضوع مسئله شماره 6 كه نظر ابتكارى‌ امام خمينى‌ (ره) در مقابل نظر مصنف شرح داده شد، اشتباه نشود (