پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج2-ص136

سقوط دعوى‌ ” غبن صلح غبن بيع ” اين است كه بگويد ” صلح كرديم غبن مبيع راهر چند هزار هزار برابر گنجايش داشته باشد ” و مثل آن، از الفاظ.

والا در هر صلحى‌ دعوى‌ غبن مى‌توان كرد و به جائى‌ بند نمى‌شود.

96 – سئوال: زيد جنسى‌ را به يك تومان خريده و مى‌گويد به دوازده هزار دينار خريده‌ام، آيا بيع باطل است؟ و تصرف در آن مال حرام است؟ يا بيع صحيح است و همان زيادتى‌ حرام است -؟ و يا هيچيك حرام نيست و همان معصيت كرده است -؟ و همچنين، هر گاه بعد از زياد گفتن راس المال، متاع را به مشترى‌ بدهد به نفس رأس المال واقعى‌، واما گمان مشترى‌ اين است كه او از سرمايه كم كرده است و مى‌خرد -؟ جواب: ظاهر اين است كه هيچيك حرام نباشد.

نه اصل مايه و نه زيادتى‌ كه دروغ گفته است.

بلكه همان فعل حرام است.

ولكن مشترى‌ بعد از اطلاع، خيار فسخ دارد.

و اما صورت آخرى‌، پس ظاهر اين است كه آن نيز مثل سابق است.

كه همان معصيت است و همان خيار فسخ هم باشد.

97 – سئوال: هر گاه زيد متاعى‌ چند خريده باشد.

و در طومار خريده بود، بر هر متاعى‌ علاوه بر راس المال، نوشته و بياورد به بلد ديگر، و آن طومار را به مشترى‌ بنمايد و بگويد كه من از تفصيل كه در اينجا نوشته‌ام در هر يك از آنها اينقدر علاوه مى‌فروشم.

جايز است يا نه؟ -؟ جواب: ظاهر اين است كه جايز است، به شرطى‌ كه نگويد كه آنچه نوشته‌ام راس المال، است.

و هر گاه بگويد گناه كرده است.

و لكن بيع باطل نمى‌شود و مشترى‌ بعد از اطلاع، خيار فسخ دارد.

98 – سوال: هر گاه كسى‌، كنيزى‌ بفروشد، و بگويد اين كنيز است و آن كنيز ساكت باشد.

وبعد از عقد بيع، بايع بگويد كه اين كنيز از جمله اهل ذمه است كه مطيع اسلام بوده‌اند.

و كنيز هم بگويد بلى‌ چنين است.

آيا اين بيع صحيح است يا فاسد؟ -؟