جامع الشتات-ج2-ص127
است كه فتح اين بلاد را خليفهء ثانى كرده است، اشكال در شرط آن، به هم مىرسد.
جمعى علما گفتهاند كه فتوحات خليفهء ثانى به اذن و مشاورت امير المؤمنين (ع) بود و امام حسن (ع) همراه بود.
و بعضى تصريح كردهاند كه از اقصاى خراسان الى خوزستان و
بيع الحيوان -.
و در ” احياء الموات ” مىگويد ” هذا مع حضوره و اما مع غيبته فما كان بيد الجاير يجوز المضى معه ” و مرحوم فاضل تونى فورا در حاشيه نوشته است: ” اى المخالف “.
اختلاف نظرى كه صورت مشخصى به خود بگيرد و مسئله ” جاير مخالف و جاير شيعه ” را تحت بحث مستقيم قرار دهد (به طورى كه به عنوان يكى از مسائل شناخته شده مورد اختلاف فقها مطرح گردد و بدين شكل شناخته شود) تا زمان مرحوم محقق كركى معروف به محقق ثانى، نبود.
پس از آنكه وى با حكومت صفوى مرتبط گرديد و در تثبيت آن دولت كوشيد مرحوم فاضل قطيفى بر عليه او بر آشفت و رفتار محقق را سخت به زير سئوال برد و رساله (يا رسالهها) بر عليه او نوشت كه محقق نيز متقابلا پاسخ مىداد تا منجر به تدوين رساله ” قاطعة اللجاج فى حل الخراج ” به قلم محقق گشت.
مرحوم كركى در اين رساله مستقيما به فاضل قطيفى پاسخ مىدهد و با اسلحه استدلال سخت به وىحمله مىكند.
روايات باب را بررسى مىكند سنت و سيره علما را از سيد رضى و سيد مرتضى و شيخ و.
شرح مىدهد.
فتواها را نقل مىكند.
چون اين رساله در پاسخ مرحوم قطيفى نوشته شده بى ترديد مطابق سخنان وى پاسخ داده شده و جالب اين است كه سياق كلام در اين رساله نيز همان سياق ” اطلاق ” است و سخنى از جاير شيعه و جاير غير شيعه به ميان نيامده.
اين اصل، بيانگر اين است كه در اين در گيرى اجتهادى (كه شديدترين و بىمانندترين درگيرى در ميان دو مجتهد متقى و دانشمند است) نيز جريان استدلال در همان صورت ” مطلق ” بودن است.
و جالبتر اينكه محقق كركى در اين پاسخها به همان روند عمومى و جريان شناخته شدهء بحث در طول تاريخ فقه، اكتفاء مىكند.
يعنى صورت خاصى به مسئله نمىدهد مثلا نمىگويد ” من حكومت صفويه را تنفيذ مىكنم بنابر اين حاكميت آنها مشروع مىشود “.
همانطور كه سيد رضى نسبت به فاطميون.
و علامه حلى نسبت به سلطان محمد خدابنده.
و شهيد اول نسبت به سر به داران.
بدون اينكه تنفيذ كنند و حكومت آنان را از چهره ” جاير ” در بياورند هم كمكشان مىكردند و هم تصرفات آنان را در امور مالى بيت المال (دستكم) با تصرفات جاير غير شيعى، يكى مىدانستند.
پس از ديگرى مذكور، مذكور مسئله جاير شيعى و جاير غير شيعى به عنوان يك موضوع شناخته شده مطرح گرديد.
و باصطلاح اثرى از آثار دولت صفوى است.
در هر صورت، اگر مرحوم ميرزا تنها به جملهء ” خلاف هست ” اكتفاء مىكرد جاى سخنى نبود زيرا نمىتوان در مسئله ادعاى اجماع كرد ليكن لفظ ” خلاف عظيم ” بارى از معنى دارد كه بر ترديد قابل اشكال است (