پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج2-ص82

ولكن احتياط اين است كه در خصوص طعام، اعتبار كيل و وزن بشود.

و اما تفصيل به بيع توليه و غير آن.

پس ظاهر اين است كه قبل از 1 زمان علامه (ره) قائلى‌ بهآن نبوده، چنانكه از بعضى‌ اصحاب تصريح به آن، نقل شده است.

و از اين جهت است كه محقق در شرايع و نافع نسبت را به روايت داده است، و با وجود آنكه اين مضمون در روايات معتبره متعدد، وارد شده است، هجر عمل به آن، شاهد ضعف آن است.

و بدان كه: ظاهر اين است كه مراد از طعام، گندم و جو است.

چنانكه از اخبار و بعض اهل لغت ظاهر مى‌شود.

و اصل هم اقتضاى‌ اقتصار، بر آن مى‌كند.

و بدان نيز كه اين حكم مختص بيع است.

پس هر گاه كسى‌ به عنوان ميراث و امثال آن، به او منتقل شود ضرر ندارد كه قبل از قبض بفروشد.

1: در اصطلاح به فقهاى‌ قبل از علامه (حلى‌)، ” قدماء ” يا ” متقدمين ” مى‌گويند و به فقهاى‌ بعد از او ” متاخرين “.

و احيانا ” متجددين ” نيز مى‌گويند.

و متاخرين نيز به ” قدماء متاخرين ” و ” متأخرى‌ متأخرين ” تقسيم مى‌شوند.

(.

)

64 – سئوال: آيا جايز است كه كسى‌ متاعى‌ به سلف بفروشد به كسى‌، در عوض آنچه از او طلب دارد؟ جواب: در مسئله دو قول است.

آنچه از اكثر نقل شده است، بطلان است، به جهت آنكه اين ” بيع دين به دين ” است و اخبار در منع آن وارد شده است و قبض مجلس در ثمن سلف هم شرط است.

و اين را قبض نمى‌گويند.

و جماعتى‌ به جواز آن قائل شده‌اند، نظر به منع اشتراط مطلقا، چون دليل آن اجماع است و در اينجا ثابت نيست.

و ” عمومات ” و ” اطلاقات ” معتضده به ” اصل ” هم دليل جواز است.

و روايتى‌ بخصوص نيز هست كه دلالت به جواز آن دارد و اشعار دارد به اينكه عدم جواز از مذهب 2 عامه است.

(هامش) 2: وسائل: ج 13 ص 64، ابواب السلف، باب 8 ح 1