پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج2-ص63

و ظاهر اين است كه جد حكم پدر، ندارد به جهت آنكه ظاهر ” ولد ” در حديث، فرزند صلبى‌ است.

و فرزند رضاعى‌ داخل نيست.

به اين جهت كه گفتيم.

و اما ما بين مولى‌ و مملوك پس مشهور نيز در آن، جواز است.

خواه قائل بشويم بر اينكه مملوك مالك چيزى‌ مى‌تواند شد يا نه.

دلالت دارد بر اين روايت عمرو بن جميع و روايت زراره از حضرت امام محمد باقر (ع) كه فرمود ” ليس بين الرجل و بين ولده و بينه و بين مملو كه و لا بينه و بين اهله رباء ” و صحيحه على‌ بن جعفر از حضرت كاظم (ع) ” عن رجل اعطى‌ عبده عشرة دراهم على‌ ان يؤدى‌ العبد كل شهر عشرة دراهم، ايحل ذلك؟ قال: لا بأس 1.

“.

و اين در كتاب فقيه مذكور است و در كتاب على‌ بن جعفر نيز مثل آن مذكور است با زيادتى‌ 2.

و سيد (رح) نيز در اينجا دعوى‌ اجماع كرده چنانكه گفتيم.

و ظاهر اين است كه حكم، مختص مرد، است و غلام او، و دليل بر جواز در كنيز مرد، و غلام و كنيز زن، نيست.

و اما ما بين زوج و زوجه، پس مشهور در آن نيز جواز است و دليل بر آن بعد از اجماع منقول از سيد (ره) به نهجى‌ كه گفتيم، روايت زراره است و مرسلهء صدوق، كه پيشذكر كرديم.

و مشهور آن است كه فرقى‌ ما بين زن دائمى‌ و متعه نيست.

و علامه در تذكره در متعه خلاف كرده است و اظهر قول مشهور است.

51 – سئوال: شخصى‌ ملكى‌ بيع شرط كرده به مدتى‌ كه هر گاه در انقضاى‌ مدت،