پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج2-ص56

صغير خود را به قرض بر دارد.

هر چند ملى‌ 1 نباشد.

و گاه هست كه از راه اضطرار مال او را فروخته و به مصرف خود رسانيده و در ذمه خود به قرض قرار داده.

و فعل ولى‌، محمول بر صحت است تا فساد آن معلوم شود.

و هر گاه ولى‌، مال را به جهت نفقهء خود بفروشد در صورتى‌ كه صغير غنى‌ باشد و او محتاج باشد، امر، اسهل و واضح است.

1: ملى‌: با تشديد آخر اين لفظ در اصطلاحات فقهى‌ سه كاربرد دارد: الف) ملى‌: ثروتمند: غنى‌.

ب: ملى‌: كسى‌ كه عمر دراز كرده.

ج: ملى‌: كسى‌ كه اميد است عمر دراز بكند: اوضاع و شرايط جسمى‌ او نشان مى‌دهد كه زمان درازى‌ خواهد زيست.

غير ملى‌ (در متن: ملى‌ نباشد) كسى‌ كه اميدى‌ به زندگى‌ طولانى‌ او، نيست.

مانند كودكان استثنائى‌ و معلول.

ظاهرا مراد ميرزا (ره) در متن همين است.

و ممكن است كه ” باشد ” صحيح باشد.

يعنى‌: هر چند كه پدر ثروتمند باشد.

و جمله بعدى‌ گواه اين است (.

)

45 – سئوال: آيا جايز است تفاضل در معاملهء طلا و نقره با هم؟ و آيا فرقى‌ ما بين طلا و نقره خوب و بد هست يا نه؟ -؟ و هر گاه يكى‌ از آنها مغشوش باشد (مثل اينكه در پول نقره مس يا قلع باشد) مى‌توان معامله كرد به خالص آن جنس (به آن خوب و بد) يا نه؟ -؟ و آيا به غير جنس خود مى‌توان معامله كرد يا نه؟ -؟ و هر گاه هر دو مغشوش باشند، چه حال دارد؟.

جواب: طلا را با طلا و نقره را با نقره جايز نيست كه تفاضل بگيرد.

به جهت آنكه ربا است.

جزما.

و فرقى‌ ما بين خوب و بد آنها نيست، يعنى‌ نقره بد مثلا هر چند به نصف قيمت نقرهء خوب بيرزد، كه جايز نيست معامله با زيادتى‌، كه يك مثقال را بدهد و دو مثقال بد را بگيرد.

و همچنين فرقى‌ نيست ما بين سكه دار و بى‌ سكه و شمش كرده يا مصنوعى‌ [ صحيح: مصوغى‌ ] و درست يا شكسته.

و هر گاه در يكى‌ از آنها غش باشد مثل پول نقره‌اى‌ كه در آن قلع يا مس با