جامع الشتات-ج1-ص401
كه متصدى جهاد است، به اجازت، قيام و اقدام كند بر واجب مذكور.
مسلمين و مجاهدين، اطاعت وانقياد نمايند وشرع وعرف مطابق وموافق گردد.
جواب: صاحب اين سئوالات وكاتب اين مقالات، معلوم مىشود كه شخص عالمى است (1).
اين لطيفه شما قرض باشد.
جواب اين سؤال، محتاج به ” بحر طويل ” است كه حال، مقام هيچيك مقتضى اين نيست.
از ابتلاهاى غير متناهيه اين حقير، همين باقى مانده كه ” عرف ” را مطابق ” شرع ” كنم! مجمل آن كه پيش اشاره شد كه اين نوع مدافعه نه موقوف به اذن امام است ونه حاكم شرع، و بر فرضى كه موقوف باشد، كجاست آن بسط يدى از براى حاكم شرع كه خراج را بر وفق شرع بگيرد و بر وفق آن، صرف غزات ومدافعين نمايد؟ وكجاست آن تمكن كه سلطنت و مملكتگيرى را نازل منزله غزاى (2) في سبيل الله كند (3)! مصرع نام حلوا بر زبان راندن نه چون حلواستى.
عجل الله فرجنا بفرج آل محمد (ص) وجعل سلطاننا بسلطانه وسلطان اولاده وجعلنا من اعوانه وانصاره و جعل خاتمة امورنا خيرا بحق محمد وآله اجمعين وصلى الله على خير خلقه محمد و آله الطيبين الطاهرين المعصومين.
1: همانطور كه در مقدمه شرح داده شد سؤال كنندگان عبارتند از حاج ملا باقر سلماسى و صدر الدين محمد تبريزى كه از طرف دربار براى اين كار مأمور بودند.
2: صورت صحيح اين عبارت بايد ” وكجاست آن تمكن كه غزاى في سبيل الله را نازل منزله سلطنت ومملكت گيرى نمايد ” باشد كه توسط نسخه برداران جا به جا شده البته ممكن است مراد، مصداق ” آن كجا واينكجا ” باشد يعنى بسط يد من كجا وتمكن فتحعلى شاه كجا؟ -؟.
3: ميرزا (قدس سره) در اين بيان دو فتوى داده است: الف: در اين جهاد نياز به اذن فقيه نيست و بر فرض نياز من چنين بسط و قدرت را ندارم.
ج: اگر فقيه بسط يد و تمكن داشته باشد تاسيس حكومت مىكند و خراج را بر وفق شرع مىگيرد وبر وفق شرع مصرف مىكند وغزوه ودفاع نظامى مىكند وچون همين دفاع را واجب مىداند پس تاسيس حكومت بوسيله فقيه را واجب مىداند اگر بسط يد وتمكن براى فقيه حاصل گردد.
سپس توضيح مىدهد كه: اولا سؤال كنندگان صداقت ندارند و.
نه چون حلواستى.
ثانيا ما را هوس سلطنت نيست و اگر خواستار بسط يد فقيه هستيم به عنوان يك موضوع شرعى است وجعل سلطاننا بسلطانه.