پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص393

گرو بستن در آنها حلال است وفايده آن، همين استعداد از براى‌ قتال كفار ودشمن است، ولكن به تفصيلى‌ كه در كتب فقها مذكور است درمركوب كه چه چيز است وكدام تير است، هر چند كه تير توپ وتفنگ داخل اينها نيست كه گرو بستن آنها حلال باشد (1).

لكن تعليم وتعلم آن، در صورتى‌ كه موقوف دفع دشمن باشد بر آن، جايز، بلكه واجب است در صورت وجوب، امر به آن، از باب امر به معروف با شرايط آن، واجب است وآيه شريفه: ” واعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم (2) ” اشاره به آن دارد.

يعنى‌ مهيا كنيد براى‌ كفار، هر قدر توانايى‌ داشته باشيد از قوت واز رباط خيل.

ودر حديث است از رسول خدا (ص) كه مراد از قوت، رمى‌ است، يعنى‌ تيراندازى‌.

ورباط الخيل، تفسير شده است به اينكه اسب را ببندند وعلف بدهند وچاق كنند از براى‌ دفع دشمن.

وبعضى‌ تفسير آن را به مرابطه كرده‌اند ولفظ ” ترهبون به عدو الله وعدوكم ” در منزله علت است، يعنى‌ اين كار را بكنيد از براى‌ اينكه بترسانيد دشمن خدا ودشمن خود را.

پس هر چه به آن ترساندن حاصل شود، خوب است.

476 – سؤال: آيا كفار واهل كتابى‌ كه در اين دعوى‌ ومجاهده، مدد اهل اسلام در دفع كفار از مسلمين مى‌نمايند، حكم ” مؤلفه قلوبهم ” جارى‌ است يا نه؟ جواب: ثبوت سهم مؤلفه قلوبهم از اصناف مستحقين زكوة بعد از زمان غيبت امام (ع) بر حقير ظاهر نيست (3).

لكن مضايقه ندارم كه از سهم في سبيل الله به كفار داده شود به جهت اعانت مسلمين وتقويت دين اسلام.

477 – سؤال: آيا فرار از اين مجادله ومقاتله، حكم فرار از زحف دارد؟ وكسانى‌ كه از امداد مالى‌ بحسب القوة والاستطاعه امتناع مى‌نمايند چه حكم دارند؟ عاصى‌ ومعاقب مى‌باشند يا نه؟ وآيا كسانى‌ كه در قوت ايشان، مطارده ومدافعه بوده واز براى‌

1: علماى‌ دوره‌هاى‌ پس از ميرزا حلال وجايز دانسته اند وشايد اجماع نيز بر اين دارند.

2: انفال: 60 3: زيرا اين كار از شئونات حكومت است، ليكن خواهيم ديد كه ميرزا در صورت بسط يد فقيه حكومت فقيه را جايز و در نتيجه نافذ مى‌داند وپس اطلاق سخن بالا قابل نظر است.