جامع الشتات-ج1-ص376
تا، نه اذن امام شرط است ونه اذن مجتهد جامع الشرايط، ولكن مسائل واحكام اين د و قسم را بايد كه موافق حق كرده باشد، همچنان كه مسائل عبادات ومعاملات همه را بايد دانست واحتياج به رجوع به مجتهد در احكام، غير آن است كه اذن مجتهد در قتال ودفاع شرط باشد.
456 سؤال: بيضه اسلام كه در احاديث ولسان اهل شرع، مذكور است و مشهود است، مقصود از آن چيست وخوف بر بيضه اسلام چه معنى دارد و در چه صورت است؟ جواب: بيضه در لغت عرب به چند معنى آمده است.
اول تخم مرغ، دوم، خصيه.
سوم، خود آهن (كه بر سر مىگذارند براى محافظت از اسلحه) چهارم حوزه وناحيه به معنى جانب.
پنجم بيضة البلد مىگويند، يعنى يگانه شهر كه بزرگ شهر است ومردم تابع او هستند ودر دور او جمع مىشوند وشكى نيست كه اطلاق بيضه از راى اسلام، معنى مجازى است ومراد، آن معنى است كه مناسبت با يكى از آن معانى حقيقيه داشته باشد.
مىتواند شد كه تشبيه به تخم مرغ باشد، يعنى چنانكه تخم، اصل مرغ است ومرغ از آن به هم مىرسد و برطرف شدن تخم، منشأ بر طرف شدن مرغ است، چنانكه در السنه عوام مشهور است كه مىگويند كه اين گربه، تخم موش را از اين خانه برانداخت، يا اينكه اين مرغ، تخممورچه را از اين خانه برانداخت، يا فلان حاكم، تخم مرغ را از اين شهر برانداخت.
يعنى كفار مىخواهند كه تخم اسلام را از ميان براندازند.
ومى تواند شد كه مراد تشبيه به ” خود ” باشد كه خود، از سر اسلام بر خيزد كه اسلام را تشبيه كردهاند به شخص جنگى كه خود بر سر دارد، چون سر، رئيس تن است وبدون سر، تن را بقايى نيست ومحافظت سر، براى محافظت تن ضرور است وشايد مراد اين باشد كه كفار مىخواهند كه خود سر را از سر اسلام كه سلطان و بزرگ آنهاست بردارند كه به سبب آن، سر تلف شود وبه واسطه آن، اسلام هم تلف شود و از اينجا معلوم شد مناسبت تشبيه به يگانه وبزرگ شهر كه مراد از بيضه اسلام، سلطان وبزرگ آن باشد، خواه امام عادل وخواه جايز كه زوال آن، منشأ تفرق مسلمين وانقراض اسلام مىشود.
واگر از باب ناحيه وجانب، گيريم كه معنى واضح است.
به هر حال مراد علما از بيضه اسلام در اينجا و