پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص332

از طريق ثانيه هم دست بر دارد.

اما اينكه نوشته‌اى‌ چرا نبايد رفت تا بنادر كه در آنجا حال ظن سلامت و عدم آن، محقق شود؟ جواب آن از آنچه پيش گفتيم ظاهر مى‌شود، زرا كه هر چند الفاظ اسامى‌ امور نفس الامريه باشد، لكن تحقيق آن است كه در تكاليف معيار فهم مكلف است و او در خانه خود بايد بداند كه سرب مخلى‌ است يا نه، نه اين كه لازم باشد برود كه تفحص كند از اين معنى‌، حتى‌ به اين نحو كه متحمل اين سفر دور ودراز شود از براى‌ تفحص وتحصيل ظن، واين عين حرج وعسر شديد است وخصوصا در كسانى‌ كه حج در ذمه آنها مستقر نشده كه بر فرض جواز عمل به استصحاب سلوك شود معارض است به اصل برائت و عدم حصول استطاعت در وجوب حج.

اگر بگويى‌ چه فرق است ما بين راه دريا وخوف غرق و ما بين راه صحرا و خوف اذيت سعود؟ پس چنانكه جايز است ركوب بحر، با احتمال غرق پس جايز خواهد بود.

سفر بر، با احتمال خطر سعود.

گوييم كه در سفر دريا، غلبه سلامت موجود است.

چون هزار كس به سلامت مى‌رود و يك كس به ندرت غرق مى‌شود واين مضر نيست، چنانكه گاه است در بيابان هم تگرگ و صاعقه، قومى‌ را هلاك مى‌كند وآن نادر، معتنى‌ به نيست در نظر شرع وعقل وعرف و عادت.

ولكن آن غلبه در مملكت سعود تا به حال متحقق نشده كه تكيه بر ظن غلبه بشود يا استصحاب آن غلبه، بلكه در سفر دريا هم مى‌گوييم هرگاه در حين ركوب، و در روزى‌ كه مظنه تگرگ وصاعقه است جايز نيست حركت ومعيار تكليف، شروع در مكلف به است و هرگاه در اول امر ظن غلبه در دست هست و در بين طى‌ مسافت سانحه رو دهد، آن مضر نيست، و لكن در ما نحن فيه در حين شروع در طى‌ مسافت آن ظن غلبه در دست نيست.

و به هر حال، اين مسئله از موضوعات احكام است و مكلف بايد خود، اين معنى‌ را بفهمد و از مسائل شرعيه نيست كه مورد استفتا و تقليد باشد و آنچه موقوف عليه حكم است، همان است كه بيان كرديم.

ديگر اينكه آيا اين ما نحن فيه از آن باب است يا نه، خود مكلف بايد بفهمد و در اكثر مواضع مكلف نيز اقتصار به فهم خود نمى‌تواند كرد، بلكه رجوع