پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص290

باشد از كردن در آن سال، نمى‌تواند اجير ديگرى‌ بشود و بر او واجب نيست قبول اجير شدن در سال ديگر نيز.

وليكن هر گاه قبول كند كه سال ديگر كند، جايز است قبول، و در صورت قبول بايد ديد كه قصد موصى‌، مطلق حج بوده است يا خصوص حج بلدى‌، خواه از صريح كلام او فهميده شود يا از قراين.

پس اگر مطلق حج باشد وحج بلدى‌ نباشد، جايز است كه اجير شود كه در سال ديگر بعد از حج خود از مكه بيرون آيد به ميقات وحج كند از براى‌ ميت.

و هرگاه منظور او حج بلدى‌ بوده واجير، راضى‌ بشود كه بعد از عود از مكه، ثانيا برود، پس هرگاه معلوم شود كه غرض ميت، مطلق بوده كه آن شخص معين از براى‌ او حج كند، ظاهرا جايز است كه او را اجير كنند، به اين نحو مذكور.

و هرگاه معلوم نباشد به اين معنى‌ كه محتمل باشد كه مراد ميت هم تعيين شخص باشد وهم بلد بودن، ودر اينجا نيز در صورت عدم رضاى‌ او به عود، ظاهر اين است كه جايز باشد كه او را به همين نحو، اجير كنند.

واحتمال مى‌رود كه اگر بنا را بر اين نحو بگذارند كه در صورت مزبوره شخص ديگر را اجير كنند كه طى‌ مسافت بكند تا احرامگاه وحج را آن شخص اجير بكند، بد نباشد، ولكن لزوم آن معلوم نيست، خصوصا كه غالب اين است شخصى‌ كه يك سال در مكه مى‌ماند، به قدر (1) اجرت طى‌ مسافت، را علاوه بر اجرت المثل اعمال حج خواهد گرفت.

422 – سؤال: هرگاه كسى‌ وصيت كند به ديگرى‌ در راه حج كه اگر من بميرم در راه، نايبى‌ از براى‌ من، بگير كه حج كند وقبل از احرام ودخول حرم، فوت شود و وصى‌، نايبى‌ بگيرد كه حجة الاسلام از براى‌ او بجا آورد، وسانحه‌اى‌ رو دهد كه حاج متفرق شود، و اين نايب هم فرار كند وحج نكند، آيا بر وصى‌ لازم است كه ثانيا از براى‌ او استيجار حج بكند يا نه؟ ومال ميت هم در دست وصى‌ هست.

آيا بايد حجه بگيرد و ازبراى‌ او، به وارث بدهد؟ و هرگاه لازم باشد در آن سال نگيرد، آيا بايد در سال ديگر، نايب بگيرد يا نه؟

1: يعنى‌: معادل.