جامع الشتات-ج1-ص285
از براى حج كردن هم، چنين باشد.
419 – سؤال: چند عام قبل از اين، حقير سراپا تقصير، يك زوج ملك كزاز (1) را به دو دفعه وبه دو عام فاصله ابتياع نمودم به مبلغ چهل تومان رايج وهبه نمودم به دو نفر اولاد ذكور خود و ولاية من جانبهما (چون صغير بودند) تصرف كردم.
و همچنين بعد از يك عام يا دو عام ديگر، يك فرد ايضا به مبلغ بيست تومان ابتياع نمودم وبه دو نفر اولاد ذكور خود، هبه كردم و ولاية تصرف نمودم.
وحال، موازى دو زوج ملك كزاز كه حقير ابتياع نمودم به عنوان هبه، مال دو نفر اولاد مذكور است كه يكى از آنها كبير است ومتاهل است وديگرى در سن سيزده سالگى ومعقوده دارد ونماى (2) ملك آنها همين وفاى به مؤنت ايشان مىنمايد، بلكه كسر است كه زياده نيست، چونكه متوجه تحصيل مىباشند وآنچه اثاث البيت از فروش و مسينهآلات وگوسفند داشتهام نيز به آنها هبه كردهام ودر آن اوقات نظر به تقرير اشخاصى كه به كعبه مشرف شدهاند مستطيع نبودم ولحال مبلغ بيست تومان سفيد متجاوز، مطالبات از مردم مىخواهم كه قدرى از آن را به واولاد اناث خود، هبه نمودهام وقدرى را وصيت كردهام كه نعش حقير را به كربلاى معلى ببرند وآنقدر كه جهت حمل ونقل نعش گذاردهام وبه دستامينى سپردهام ده تومان كسر است و زياده از اين نيست و مبلغ دوازده تومان حق الصداق زوجه كمترين است كه مبلغ شش تومان آن را به حقير، هبه نموده وشش تومان باقى مانده وحقير قادر به پياده روى نيستم و بىكجاوه نمىتوانم بروم، به جهت آن كه نزلهام در روزهايى كه به آفتاب، يك فرسخ يا دو فرسخ راه مىروم به حركت مىآيد وصداع، عارض مىشود ونظر به كثرت صفرا، از راه دريا نمىتوانم رفت.
بناء عليه در مقام تصديع بر آمده، به نحوى كه عرض كردم، آيا حقير مستطيع مىباشم يا نه؟ وچقدر وجه كه مخلص داشته باشم در اين سنوات، مستطيع مىباشم كه توان به نحو خوشى
1: ظاهرا به معناى ” جفت ” و همجوار وچسبيده به هم، باشد.
كز – يا كز (با كسره اول وتشديد دوم) به معناى تنگى ميان دو چيز، نزديكى گامها آمده وبه نوزادهاى دو قلو ” كز ” – يا: اكز – هم گفته شده.
2: در آمد ومحصول.