پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص275

نيست.

واما قضا، پس در او تكرارى‌ نيست بالاتفاق.

ومشهور در مقدار اطعام يك مد است ومد، تخمينا يك چهار يك تبريزى‌ به سنگ هشت عباسى‌ (1) چيزى‌ كم مى‌شود و بهتر آن است كه بيشتر بدهد كه مساوى‌ اخراجات پختن آن هم باشد وبهتر آن است كه نان خورشى‌ هم داشته باشد وبهتر آن است كه نان گندم يا گوشت باشد واقوى‌ آناست كه در كفاره رمضان مخير است ميان اين سه امر و اختيار اطعام موقوف به عجز از آن دو امر نيست و تا مقدور شود بايد به شصت مسكين بدهد و با تعذر به كمتر مى‌توان داد، مثل آنكه ده نفر را شش مرتبه اطعام كند يا يك نفر را شصت مرتبه.

و واجب النفقه شخص غنى‌، هم نباشد.

409 – سؤال: زنى‌ در سن شصت سال است و دايم در ضعف است و روزه به او آزار مى‌رساند واغلب اوقات، كاهگل (2) در دماغ بايد نگاه داشت، حكم روزه او از چه چيز است؟ جواب: هرگاه ضعف از پيرى‌ نيست و از علت و مرض است و عاجز باشد از روزه يا مستلزم عسر ومشقت عظيم، باشد افطار كند و بر او قضا واجب است، هر گاه تواند و كفاره لازم نيست وهرگاه عجز ومشقت از راه پيرى‌ باشد پس جايز است افطار و در عوض هر روز تصدق مى‌كند به مدى‌ از طعام كه مساوى‌ يك چهار يك تبريزى‌ است، و اما هرگاه ممكن نباشد از براى‌ او روزه داشتن هر چند با مشقت وعسر باشد، پس مشهور اين است كه كفاره واجب نيست وكفاره در صورت امكان است با مشقت واحوط در اينجا نيز دادن كفاره است.

و اما قضاى‌ روزه، پس هرگاه باز علت پيرى‌ همراه است سقوط قضا معلوم است و اگر از باب اتفاق وخرق عادت قادر شود بر قضا، يا آنكه در تابستان نمى‌توانست، در زمستان مى‌تواند مثلا.

پس دور نيست كه قضا واجب باشد ولكن در اين صورت حكم به وجوب كفاره مشكل است واحوط اين است كه بدهد،

1: در ذيل مسألة 333 توضيحى‌ داده شد.

2: هر گاه كسى‌ بى‌ حال يا دچار بى‌ هوشى‌ واغماء مى‌گرديد فورا مقدارى‌ كاهگل جلو بينى‌ او مى‌گرفتند تا به حال بيايد.