پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص268

فرموده است ” تصدق عنه وليه ” مگر اينكه بگوييم كه مراد از ولى‌ در اينجا كسى‌ است كه بر او قضا لازم نباشد.

بلى‌ آنچه از ابن عقيل نقل شده كه گفته است كه ” قد روى‌ انه من مات وعليه صوم من رمضان تصدق عنه عن كل يوم بمد من طعام وبهذا تواترات الاخبار عنهم (ع) ” خوب است به جهت آنكه در آن ديگر ولى‌ نيست، ولكن مخالف مختار است در تقديم قضا بر تصدق، و ابن ادريس منع از صدقه كرده است وگفته است كه محققى‌ از اصحاب، به آن قايل نشده به غير سيد، ومحقق طعن بر او زده وانكار سخن او كرده كه با وجود نص صريح و اشتهار بين فضلا ودعوى‌ سيد مرتضى‌ اجماع را، اين گفتار، جرأت است و بى‌پروايى‌.

هر چند ظاهر كلام سيد مرتضى‌ در انتصار اين است كه دعوى‌ اجماع او بر قضا كردن روزه است در مقام رد بر مخالفين ومعلوم نيست كه دعوى‌ اجماع او بر خصوص تصدق باشد، خصوصا آنكه فتواى‌ او تقديم تصدق است بر قضا، پس اعتماد براى‌ اجماع منقول مشكل است به جهت آنكه در برابر دعواى‌ تواتر ابن عقيل و خصوص روايت ابى‌ مريم است و ملاحظه كلام سيد مرتضى‌ ومحقق در اثبات مطلق تصدق چيزى‌ نيست، الا انكار ابن ادريس.

پس ظاهر اين است كه وجوب تصدق اگر اجمالا محل اشكال نباشد، لكن نظر به وفور اخبار وعمل مشهور بر تقديم قضاى‌ ولى‌ بر تصدق، اين اجمال در عرصه بيان مى‌آيد وطريقه جمع همين است كه تصدق را بعد قضا قرار بدهيم و از اينجا ظاهر مى‌شود قول به تخيير ما بين تقديم وتأخير، ولكن قايل صريحى‌ به اين نديديم وآنچه از شيخ در مبسوط نقل كرديم، تخيير ما بين صوم وصدقه است وبه هر حال، اقوى‌ قول مشهور است در وجوب تقديم قضا بر صدقه.

در اينجا اشكال ديگر است كه آيا اولا بايد از مال او استيجار كرد واگر ميسر نشود تصدق بايد كرد؟ يا اولا تصدق كنند؟ ظاهر آنچه در مختلف از مشهور نقل كرده و همچنين ديگران عدم وجوب استيجار است.

و در مختلف از ابو الصلاح نقل قولى‌ به لزوم استيجار را كرده.

ودليل مشهور اصل است و روايت ابى‌ مريم.

وآنچه در معنى‌ آن است از اطلاقات، مثل روايت ابن عقيل وغيرها وآنچه در مختلف در دليل ابو الصلاح