پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص214

قبيله، مثل فقرا وفقها وعلما ودر صورت ثبوت حكمى‌ از براى‌ مصلت عامه، آحاد اشخاص را بالخصوص حقى‌ نيست كه مزاحم ديگرى‌ تواند شد.

پس هرگاه كسى‌ خواهد كه چيزى‌ كه وقف فقرا باشد به بعضى‌ فقرا بدهد، دون بعضى‌، ساير فقرا نمى‌توانند مدعى‌ شوند كه اين اشخاص فقير نيستند و حق از براى‌ آنها ثابت نيست، بلكه از براى‌ آن جهت عامه است.

بلى‌ هرگاه مديون مثلا مدعى‌ فقر و اعسار باشد به مجرد ادعا، سخن او را نمى‌شنويم، بلكه محتاج مى‌شود به يمين، بلكه هرگاه اصل مالى‌ از براى‌ او بوده ومدعى‌ زوال آن شود يا اصل دعوى‌ مال باشد، مثل قيمت اسبى‌ كه از او مى‌خواهد يا مالى‌ كه به او قرض داده كه اصل بقاى‌ آن اعيان است، در تلف آن محتاج مى‌شويم به بينه و همچنين هرگاه زوجه ادعاى‌ نفقه كند و زوج، ادعاى‌ اعسار.

پس سادات هم مثل فقرايند در اينكه از باب جهت و مصلحت عامه مى‌باشند و در آنها ملحوظ نيست نوع خاصى‌ از استحقاق، پس نه بر ساير سادات وفقرا، مى‌رسد كه مدعى‌ فقير خواص يا سيد خاص شوند و نه صاحب مال و ولى‌ اوقاف را، غايت امر اين است كه توانند به اين اشخاص معينه ندهند و به ديگران بدهند، بلكه مى‌توانيم گفت كه گاه هست كه واجب مى‌شود كه به همين شخص بدهند، مثلا هرگاه كسى‌ نذر كرده است كه در روز جمعه معين، درهمى‌ به سيد بدهد يا به فقيرى‌ و در آن روز يافت نشود، الا همين شخص كه شاهدى‌ بر فقر و سيادت او نيست، الا ادعاى‌ خودش، پس بنا بر اينكه قول مسلم محمول بر صحت شد، معنى‌ آن اين است كه راست مى‌گويد وسيد است، يا فقير است.

پس واجب است كه به او بدهند، خصوصا در وقتى‌ كه آن سيد، اينكه شايع باشد در ميان مردم كه او را سيد مى‌گويند، اما مى‌دانيم كه سبب همين است كه مرد غريبى‌ آمده است به ولايتى‌ و گفته است من سيدم وعوام الناس هم او را سيد خطاب كردند و الحال مستفيض شده لقب او به سيد فلان و همچنين اولاد آن شخص، آيا به مجرد همين، خمس به او مى‌توان داد و زكوة غير سادات بر او حرام است يا نه؟