پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص211

واما ثالثا: پس ظاهر سؤال راجع مى‌شود به جهالت در تعلق خمس به مال، زيرا كه شايد آن نقصانها از آن باب باشد كه جبر آن بايد به ربح شود وبه سبب جهالت، تعلق خمس بر او، معلوم نيست و در اين صورت كه بنا بر اصل برائت، چيزى‌ نيست، پس دليلى‌ بر لزوم مصالحه نخواهد بود، مگر اينكه فرض سؤال در جايى‌ بشود كه في الجمله علم به تعلق خمس دارد، اما قدر آن مجهول است، چنانكه ظاهر كلام آن عالم هم بايد به اين محمول شود.

384: سؤال: جمعى‌ از سادات، مشهور به سيادت مى‌باشند در بلدى‌، از اهل بلد يا از غربا كه مدتى‌ مانده‌اند واشتهار به سيادت هم رسانيده‌اند كه مى‌شنويم از جمعى‌ از مسلمين ومؤمنين كه ايشان را به سيادت خطاب مى‌كنند وبعضى‌ از آنها هم نوشته از جناب ملا زمان (1) دارند يا ساير مجتهدين وموثقين، آيا به مجرد شهرت موجبه ظن، حق سادات را مى‌توان داد وبه مجرد نوشته ملا زمان كه مأمون از تزوير است اكتفا كنيم يا نه؟ چه ثبوت سيادت ايشان به بينه عادله يا استفاضه مفيده علم، نهايت صعوبت دارد.

جواب: اظهر در نزد حقير اين است كه ادعاى‌ سيادت مسموع باشد.

خصوصا به ضميمه قراين وظن صدق، مانند دعوى‌ فقر، بنا بر حمل قول مسلم بر صدق، ودر كلام علما در نظر نيست كه متعرض اين مسئله باشند، واشكال در اين كه اين از بابت اثبات نسب است كه در آن، شهادت عدلين يا استفاضه معتبره شرط است، گمانم اين است كه بجا نباشد، چون ظاهر آن كلام، وجود مزاحم بالفعل يا بالقوه است كه محتاج مى‌شود به مرافعه واثبات از براى‌ ميراث وامثال آن وچون خمس حق جهتى‌ است از جهات عامه و شخص خاصى‌ مزاحم نمى‌شود كه محتاج به اثبات باشد چنانكه فقيرى‌ ديگر هم مزاحم ادعاى‌ فقيرى‌ ديگر نمى‌تواند شد.

وبه هر حال احوط ملاحظه ثبوت نسب به عدلين يا

1: دو شخصيت بدين نام بوده‌اند: ملا زمان طبرسى‌ متوفى‌ در سال 1322 هاق كه حدود يك قرن پس از وفات ميرزا مى‌باشد.

و ملا زمان تبريزى‌ كه نام اصلى‌ وى‌ ” محمد زمان ” بوده او شاگرد مرحوم علامه مجلسى‌ مى‌باشد كه كتاب‌هاى‌ مهمى‌ تدوين كرده و در عصر خود رئيس مدرسه شيخ لطف الله اصفهان بوده است.