پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص191

از مؤنه اين سال حساب مى‌كند وقرضها را از همين حاصل، ادا مى‌كند، آنچه فاضل باشد، خمس مى‌دهد، وتاجر، ابتداى‌ سال او وقتى‌ است كه شروع به تجارت مى‌كند و اول سال اهل سوق، در اين زمانها از نوروز به نوروز است و هرگاه هم كسبى‌ وهم زراعتى‌ وهم تجارتى‌ داشته باشد ظاهر اين است كه حساب را از كسب اول نگاه مى‌دارد.

وبعضى‌ علما، ابتداى‌ سال را از ابتداى‌ ظهور ربح گرفته‌اند ودليل آن، وضوحى‌ ندارد، بلى‌ اشكال در وقتى‌ لازم مى‌آيد كه مثلا زارع از اول تخم كشتن از كيسه خود،گذران مى‌كند وقرض هم نمى‌كند كه در آخر سال بگوييم قرض خود را از منافع اين زرع، ادا كند.

و همچنين تاجر، از مال خود خرج مى‌كند وربحى‌ از براى‌ او حاصل نمى‌شود، مگر در ماه آخر سال كه آيا عوض آنچه خرج كرده بر مى‌دارد وملاحظه مى‌كند كه اگر فاضلى‌ است خمس مى‌دهد والا فلا، يا آنكه آن اخراجات از كيسه او رفته وبايد تمام آنچه فاضل است خمس بدهد.

واين موقوف است به بيان مسئله ديگر و آن اين است كه آيا كسى‌ كه كسب و زراعت يا تجارت دارد، هرگاه مالى‌ ديگر هم داشته باشد كه خمس متعلق به آن نباشد، مثلا پولى‌ دارد كه كسى‌ به او بخشيده يا به ميراث به او رسيده يا پيشتر، خمس آن را داده واين منافع وتجارت وزراعت را هم دارد، آيا مؤنه سال را از منافع كسب و زراعت بردارد وملاحظه كند وفاضل را خمس بدهد يا اخراجات سال را از آن مالى‌ كه خمس نداده بايد وضع كند وخمس ارباح مكاسب همه را بدهد يا بالنسبة قيمت كند اخراجات را ميانه اين دو حال وبعد از آن از فاضل ارباح، خمس بدهد، احوط بلكه اظهر در نزد حقير، قول ثانى‌ است.

پس بنابراين كسى‌ كه در سال اول از مداخل زراعت وتجارت خرج نمى‌كند و قرض هم نمى‌كند واز مال ديگر خرج مى‌كند بايد خمس مجموع مداخل تجارت و