جامع الشتات-ج1-ص165
بابت مخالفان شيعه است از فرق اسلام، پس سنيان و نواصب و غلات يك حكم دارند.
بعد از اختيار دين حق، هرگاه عبادت ايشان بر وجهى شده باشد كه بر مذهب خودشان صحيح بوده بر آنها قضائى نيست، به غير زكوة كه هرگاه آن را به غير شيعه اثنا عشرى داده باشند، بايد اعاده كنند و ظاهر اين است كه ساير حقوق الناس را بايد تدارك كنند و اما مرتد پس بايد قضاى ايام رده خود را بجا آورد.
337 – سؤال: هرگاه كسى بر سبيل امساك و تنگگيرى در معيشت و جبر و تحدى، به قدر نصاب جمع كند و آن را در جايى ضبط كند و چند سال بر آن بگذرد حكم زكوة وخمس، از چه قرار است؟ جواب: هرگاه آن وجه، به قدر يك نصاب زكوة است در آن يك زكوة واجب است،(بنا بر اقوى كه زكوة متعلق به عين است) و اگر بيشتر است به جهت هر سالى يك زكوة بدهد تا آنكه از حد نصاب كمتر شود و در زكوة فرقى نيست ميان اينكه به سبب امساك در خرج مانده باشد يا غير آن.
و اما خمس، پس در آن فرقى هست و در صورت امساك، اظهر عدم وجوب است، هر چند احوط دادن است.
338 – سؤال: هرگاه شخصى از طلبه علوم، مردد باشد امر آن ما بين گذراندن معيشت به اخذ زكوة و وجوه بر، يا مصاحبت ظلمه ومعاشرت با ايشان و منتفع شدن از آنها به اينكه چيزى به او ببخشند و بگويند حلال است بدون اينكه اعانت ايشان كند در ظلم، بلكه گاهى واسطه حاجت فقيرى بشود و به سبب اين معنى به كسان عالم هم تعدى نمىشود اين عالم به جهت اين از اذيت مردم فارغ باشد.
كداميك را اختيار كند؟ جواب: مصاحبت ظالم كردن و دوستى با او كردن به جهت منتفع شدن صورتى ندارد و البته اخذ زكوة و وجوه بر، اولى است و هرگاه كسى محض لله ترك صحبت ايشان بكند و در طلب روزى توكل به خدا بكند خصوصا طلبه علوم، حق تعالى او را روزى مىدهد و كفايت اشرار هم از او مىكند حق تعالى او را در چشم ظلمه بزرگتر مىكند تا سخن او را بهتر بشنوند و به محض بعض جزئيات كه شيطان آنها را وسيله فريب نفس ضعيف مىكند مغرور نمىتواند شد، خصوصا هرگاه صحبت ايشان مستلزم