پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص155

315: سؤال: هرگاه كسى‌ داخل مسجد شود و به اعتقاد اينكه امام زيد است به او اقتدا كند و بعد معلوم شود كه عمرو بوده است و مفروض اين است كه عمرو هم عادل است بلكه مأموم، عمرو را هم بخصوص عادل مى‌دانسته، آيا نماز صحيح است يا نه؟ جواب: شهيد در ذكرى‌ اين را از فروع معارضه ” اشاره ” با ” عبارت ” كرده و توقف كرده واظهر در نظر حقير، بطلان است، به جهت اينكه لازم است بر مأموم كه امام را جامع شرايط بشناسد تا جايز باشد اقتدا، چنانكه از ادله لزوم اقتدا به كسى‌ كه اعتماد به دين وامانت و عدالت او داشته باشى‌، ظاهر مى‌شود و لازم اين ادله اين است كه بشخصه او را به اين صفت بشناسى‌ و كافى‌ نيست كه او احد اشخاصى‌ باشد كه او را به اين وصف شناخته.

واين مستلزم شناختن شخصى‌ است بعينه و در اينجا آنچه بعينه شناخته، زيد است ومفروض اين است كه به او اقتدا نكرده، پس نماز او باطل است.

وشهيد، نظير اين ذكر كرده مسئله بيع وطلاق را، كه بگويد: ” هذه زينب طالق ” و حال آن كه او ” هند ” باشد.

يا ” بعث هذا الحمار ” ومشار اليه، اسب باشد و اظهر تقديم اسم است به اين معنى‌ كه طلاق وبيع صحيح نيست، زيرا كه قصد مسمى‌ را نكرده، بلى‌ اشكال در صورتى‌ است كه حال معلوم نباشد ونزاع شود، آيا حمل بر اشاره مى‌شود ياعبارت؟ و در اينجا دور نيست تقديم اشاره را، زيرا كه اشتباه در لفظ اغلب است از اشتباه در اشاره واين كلام در نماز، جارى‌ نيست، چون از مسائل نزاع نيست ومطلوب در آن، امتثال ميان خود و خداست، و اما هرگاه مقصود ” مشار اليه ” باشد جزما وغلط لفظى‌ واقع شود، پس در اينجا جزما اشاره مقدم است.

ومع هذا كله، نفهميدم مراد شهيد (ره) كه در ذكرى‌ وقواعد هر دو، اين مسئله امام جماعت را از فروع معارضه اشاره با عبارت كرده چيست؟ وغايت توجيه كلام او اين است كه بگوييم مسئله را در جايى‌ فرض كرده كه امام مسجد منحصر است در زيد و عمرو، وهر دو در نزد او عادلند، و لكن متابعت عبارت كه اسم زيد است كرده و از اين حيثيت اقتدا كرده، هرگاه اشاره را مقدم بداريم نماز او صحيح است و هرگاه عبارت را مقدم داريم باطل است، چون او زيد نيست و عمرو است.

و تو مى‌دانى‌ كه اين سخن بى‌وجه است، زيرا كه در اينجا زيد لفظى‌، نگفته كه