پایگاه تخصصی فقه هنر

جامع الشتات-ج1-ص146

هنوز عمل به آن نكرده، اتفاق افتاد كه محتاج شد به گلاب وضو بسازد، الحال تقليدمجتهد ديگر مى‌تواند كرد كه صحيح نمى‌تواند وتيمم مى‌كند وحال آن كه مجتهد اول، تيمم را جايز نمى‌داند.

وبايد دانست كه مجرد اينكه كسى‌ بنا گذارد كه فلان كس را تقليد كند، همين قدر كافى‌ نيست در عدم جواز عدول به مجتهد ديگر، اين كه هر چه را به عمل آورده به قول مجتهد اول، از آن نمى‌تواند عدول كند به قول مخالف آن، خواه مخالفت صريح باشد مثل اين كه تقليد مجتهدى‌ كرد در وجوب سوره بعد حمد، وبه نيت وجوب خواند ديگر جايز نيست كه تقليد مجتهدى‌ كند كه مستحب مى‌داند سوره را، وترك سوره كند، خواه مخالفت صريح نباشد لكن مستلزم مخالفت باشد مثل اين كه تقليد مجتهدى‌ كرد كه سلام نماز را سنت مى‌داند وگاهى‌ هم ترك كرد وبعد تقليد مجتهدى‌ كرد كه حدث قبل از سلام را مبطل نماز مى‌دانست، زيرا كه اين قول به بطلان، مستلزم وجوب سلام است وآن مخالف با راى‌ مجتهد اول است، واما در عبادات مختلفه مثل اينكه مسائل نماز را از مجتهدى‌ اخذ كرد وروزه را از ديگرى‌ وزكوة را از ديگرى‌، پس در آن اشكالى‌ نيست.

وبدان كه گاه هست كه اشكال به هم مى‌رسد در بعض شرايط عبادات در جايى‌ كه نبودن چيزى‌ شرط صحت آن باشد، مثلا پاك بودن جامه از نجاست، شرط صحت نماز است به اين معنى‌ كه بايد كه جامه نجس نباشد، خواه متفطن اين معنى‌ باشد كه اين شرط به عمل آمده يا نه، مثلا كسى‌ جامه پاكى‌ پوشيده ومشغول نماز مى‌شود وهيچ متفطن اين معنى‌ نيست كه عدم نجاست شرط است تا از نماز فارغ شود ونماز صحيح است، واما اگر در بين نماز، نجاستى‌ عارض شود لازم است ازاله آن، هر گاه ممكن باشد با عدم حصول منافى‌، پس طهارت، هم شرط دخول در نماز است و همچنين شرط صحت نماز تا به آخر وبعضى‌ از نجاسات معفو است جزما وبعضى‌ معفو نيست جزما و بعضى‌ مختلف فيه است، پس آيا معتبر در اينجا، حال اول دخول در عبادت، است يامطلقا؟