جامع الشتات-ج1-ص128
عدول كرد مگر بعد از ظهور ارجحيت مجتهد ديگر.
خلاصه هر چند علما گفتهاند كه بعد از عمل به قول مجتهدى عدول نمىتوان كرد در همان مسئله به ديگرى مگر با موت او، يا تغيير رأى او يا ظهور فسق او، ولكن اين سخن بر اطلاق خود باقى نيست، زيرا كه دليل در آن مسئله همان است كه از باب اختيار احد امارتين مجتهد است در ادله شرعيه، واين دليل همچنانكه در امارتين مجتهد، بعد از تبدل به رجحان اماره دوم تمام نيست ورجوع مىكند به ارجح، مقلد هم بايد چنين باشد.
وبدان كه اين سخن در وقتى است كه مجتهد اول، حكم صريح كند به ترك جمعه مطلقا ولو من باب الاحتياط، ولكن هر گاه فتوى او حرمت باشد، به اين معنى كه تكليف خود را نماز جمعه فقط داند به عنوان بت نه اين كه از باب احتياط هم جايز نباشد، پس امر آسانتر خواهد بود.
290: سؤال: هر گاه جمع فيمابين جمعه وظهر، احوط شد نه واجب، آيا جمع نمودن چنانچه موجب كلام وغيبت فيمابين الناس شود، آيا ترك نمودن در اين صورت ارجح است يا نه، بلكه آيا به سبب خوف ملامت، ترك عبادت بى صورت است يا خير؟جواب: هر كس غيبت مىكند خود معصيت كرده وطاعت خود را به آنها داده عوض غيبت (ارايت الذى ينهى عبدا اذا صلى).
وبه اين جهت نمىتوان ترك احتياط كرد.
291: سؤال: هر گاه مأموم قبل از امام تكبير بگويد به اعتقاد اينكه امام تكبير گفته است وبعد ظاهر بشود كه امام، تكبيرة الاحرام نگفته بود، آيا نماز مأموم در اين صورت باطل است يا بايد قصد انفراد نموده، نماز را تمام نمايد؟ جواب: نماز باطل است وقصد انفراد نفعى ندارد، خصوصا در وقتى كه در حال ركوع متذكر شود هم باطل است، چون به نيت اقتدا داخل شده بود وشكى نيست كه نماز جماعت ونماز فرادى دو نوعند از نماز ظهر و متباينانند وگاه است كه تباين به محض نيت حاصل مىشود، مثل نماز صبح ونافله آن وصبح استيجارى، كه ميانه آنها